در این مقاله از مدیرنو به تشریح اینکه اصول مدیریت کسب و کار چیست می پردازیم و به آموزش مهارت های مدیریتی کسب و کار خواهیم پرداخت. یک مدیر عالی بودن به چه معناست؟ خوب، چند راه برای پاسخ به این سوال وجود دارد زیرا ایجاد تعادل بین مسئولیتهای مدیریت افراد و مسیر شرکت شما کار سادهای نیست. در واقع، حفظ چنین تعادلی میتواند بسیار سخت باشد، مگر اینکه از تکنیک های مدیریتی سالم آگاه بوده و آن را تمرین کنید!
مدیران کارآمد به چشم انداز، کارکنان و پتانسیل سازمان خود باور دارند. انرژی و فداکاری آنها چیزی است که موتور شرکت را نیرو میدهد، بهره وری کارکنان را افزایش میدهد و نرخ کلی رضایت شغلی و موفقیت سازمان را بالا میبرد. در حالی که هر مدیر موفقی مجموعهای از شیوهها را برای ایجاد انگیزه در تیم خود به کار میگیرد و آنها را به سمت اهداف خود سوق میدهد، مطمئن باشید که هر یک از آنها به طور منظم مهارت های مدیریتی مشابهی را تمرین میکنند.
بهره وری کارکنان و موفقیت شرکت با مدیر خوب شروع میشود. به همین دلیل است که آگاهی از مهارت های مدیریتی حیاتی بوده و اولویتبندی اجرای آنها در ساختار و شیوههای راهبری شرکت برای همه کارمندان، بدون توجه به وضعیت، موقعیت یا رتبه، کلیدی است. بنابراین، چه مدیری باشید که امیدوار است قابلیتهای رهبری خود را بهبود بخشد، چه یک مدیر منابع انسانی با هدف ارتقای شیوههای مدیریت سطح بالای شرکت خود، یا صرفاً کارمندی باشید که میخواهد مطلع شود، به جای درستی آمدهاید.
در ادامه این مقاله، تکنیک های مدیریتی را تعریف میکنیم. مهمترین روشهایی را که باید در سازمان خود بگنجانید و به آموزش 10 قانون اساسی برای تمرین مهارت های مدیریتی موفق در کسب و کار خواهیم پرداخت.
اصول مدیریت کسب و کار چیست؟
تکنیک مدیریت یک روش شناخته شده برای تجزیه و تحلیل و رسیدگی به یک مشکل و چالش مدیریتی به روشی دقیق، سازنده و سیستمی است.
اگرچه اهداف و سبک های مدیریت رهبران سازمانی ممکن است متفاوت باشد، دانستن و آموزش اصول مدیریت کسب و کار کلید موفقیت همه گروههاست. این موضوع هم برای کسب و کارهای بزرگ و هم برای کسب و کارهای کوچک صادق است. آموزش منظم و هوشمند مهارت های مدیریتی کسب و کار نه تنها رضایت کارمندان، فضای محیط کار شما و کمک به تیمسازی را افزایش میدهد، بلکه در درازمدت کار یک رهبر را نیز آسانتر میکند. چنین روندی تیم شما را تشویق میکند تا بهترین خروجی خود را ارائه کرده، آنها را تشویق میکند تا پیشرفت کنند و به طور کلی، پایداری شرکت شما را بهبود بخشد.
اگرچه آگاهی از اصول مدیریت موثر کسب و کار و شروع به پیاده سازی آنها در عمل ممکن است دلهره آور باشد، خبر خوب اینست که در دراز مدت ارزش آن را دارد.
5 نکته کاربردی و مهم در مدیریت چیست؟
تا اینجا توضیح دادیم اصول مدیریت کسب و کار دقیقا چیست و چرا گنجاندن آنها در استراتژی های مدیریتی مهم است. در ادامه 5 نکته برتر را بیان کنیم.
به رسمیت شناختن
همه بدون توجه به سطح شغلی، صنعت یا شخصیت شما به شناخت مثبت پاسخ می دهند. احساس خوبی است که بدانید کمک شما به سازمانتان نه تنها مورد توجه قرار نمی گیرد، بلکه در واقع ارزشمند است.
کارمندانی که مرتباً به خاطر کار خوبشان مورد تأیید قرار میگیرند، نسبت به شغل، تیم و چشم انداز شرکت تعهد کاری و عاطفی بیشتری دارند. این به کارکنان کمک میکند تا به اصول سازمان خود ایمان بیاورند، پیشرفت حرفهای آنها را افزایش میدهد و آنها را تشویق میکند تا به حرفه خود احساس غرور کنند. ثابت شده چنین فاکتوری، ارتباط مستقیمی با تلاش آنها برای نقش خود و استفاده از نهایت پتانسیل شرکت شما دارد.
اگرچه داشتن هوش هیجانی بالا ممکن است به شما اطلاع دهد که چه زمانی ممکن است یک کارمند خاص شناسایی شود، اما به همه مدیران توصیه میکنیم که سیستم شناسایی خود را به شانس عاطفی واگذار نکنند. درعوض، توصیه میکنیم که یک سیستم نرمافزار مدیریتی بررسی عملکرد پیادهسازی کنید تا همه کارکنان احساس کنند دیده میشوند و بدانند که پیشرفت شخصی و سهم آنها در چشمانداز شرکت شناخته میشود.
برای بررسی نقاط قوت و ضعف و نحوه پیشرفت پرسنل خود میتوانید از سیستم ارزیابی عملکرد کارکنان مدیرنو استفاده کنید.
ارائه آموزش و توسعه شغلی
همه کارکنان، الهام بخشی مدیران را دوست دارند. به همین دلیل است که ارائه آموزش کافی و پیشرفت شغلی علاوه بر ارائه به رسمیت شناختن برای آنها کلیدی است.
کارکنان هدف گرا و با انگیزه فقط به دنبال مشخص شدن سهم خودشان در تحقق چشم انداز شرکت نیستند. چنین افرادی به دنبال این هستند که؛ شرکت شما در پیشرفت آنها سرمایهگذاری میکند یا نه؟ اگر آنها احساس کنند که اینطور نیست، ممکن است در معرض خطر از دست دادن آنها در برابر کارفرمای رقیب باشید که پشتیبانی و توسعه مورد نظر را به آنها ارائه میدهد.
برای توسعه مهارتها و آموزش کارکنان خود میتوانید از دورههای آموزش درون سازمانی مدیرنو استفاده کنید.
برای ارائه آموزش و توسعه مناسب برای کارکنان، جلسات منظمی با آنها داشته و زمینههای رشد ترجیحی آنها را شناسایی کرده و از آنها بپرسید که به چه جنبه هایی از کارشان علاقه دارند. اینکه به کارکنان خود ثابت کنید که چگونه میتوانند به آرزوهای خود برسند، یکی از تکنیک های کاربردی در مدیریت است. با داشتن چنین نگرشی، به آنها کمک میکنید مهارتهای جدیدی را توسعه دهند که در بلندمدت یک دارایی ارزشمند برای اهداف کسبوکار و همچنین وفاداری و مشارکت کارکنان است.
اهداف شرکتی شفاف داشته باشید
در شرکتهای بزرگتر، ممکن است کارمندان احساس کنند وظایف روزانه آنها با اهداف کلی شرکتشان مرتبط نیست. این میتواند منجر به کاهش شدید انگیزه آنها شود.
توصیه میکنیم که استراتژی اهداف شرکتی ساختار یافته و شفافی را طراحی کنید. در حالی که این نوع سیستم ممکن است از شرکتی به شرکت دیگر متفاوت باشد، برخی از استراتژیهای شرکتی وجود دارند که بسیاری از شرکتهای موفق از آنها برای ارتباط موفقیت و انگیزه کارکنان خود با اهداف کلی شرکت استفاده میکنند.
برای مثال، بسیاری از شرکتهای موفق و با انگیزه از سیستم OKR برای ارتقای پیشرفت و موفقیت شرکت خود استفاده میکنند.
مشکلات را زودتر عیب یابی کنید
مسائل و مشکلات شرکت خود به خود حل نمیشوند و به عنوان رهبر سازمان یا مدیر منابع انسانی، شما مسئول نحوه رسیدگی به یک مشکل و در نهایت، حل یا عدم حل آن هستید.
توصیه میکنیم با نیروی کار خود در مورد انتظارات خود از آنها شفاف باشید. به آنها بازخورد منظم و صادقانه بدهید و از آنها بخواهید که همین کار را برای شما انجام دهند. این نوع ارتباط دوطرفه خطر بروز بسیاری از مشکلات آینده را کاهش میدهد.
پیشنهاد مطالعه :
بدانید چه زمانی قطع همکاری کنید.
اگر پس از اتمام روشهای بازخورد سازنده و تلاش برای حل مشکلات مربوط به یک کارمند خاص، هیچ بهبودی حاصل نشد، بدانید چه زمانی باید با کارمند مذکور قطع رابطه کرده و چگونه باید این کار را انجام دهید.
اگرچه پایان دادن به همکاری باید آخرین راه حل پس از چندین دور بازخورد و انتقاد سازنده باشد، اما اگر عملکرد یک کارمند بهبود نیابد یا مشخص شود که نگرش/دیدگاه او با سازمان شما همسو نیست، قطع همکاری مهم و ضروری است.
پیشنهاد مطالعه: قبل از قطع همکاری چه اقداماتی باید انجام دهید؟
در حین فرآیند قطع همکاری، با احتیاط پیش روید. اگر مقدار مناسبی از انرژی و زمان را برای پیشرفت آنها وارد کرده باشید و خروجی آنها تغییری نمیکند، چه از نظر مدیریت گردش کار، مهارتهای حل مسئله، مدیریت ضعیف زمان، ناتوانی در رسیدن به موقع به اهداف و… پس این تقصیر شما نیست و شما مدیر بدی نیستید. در واقع، دانستن اینکه چه زمانی باید با کارمندی که دیگر مسیرش با سازمان شما همسو نیست قطع همکاری کنید، شما را به یک مدیر خوب تبدیل میکند.
به یاد داشته باشید که؛ اگرچه قطع همکاری با کسی هرگز مثبت نیست، اما شکست کسب و کار شما و به خطر افتادن درآمد تمام افراد سازمان به شدت منفیتر و مهمتر است. قطع همکاری باید همیشه مهربانانه، قانونی و به موقع انجام شود.
قطع همکاری احتمالاً بهترین تصمیم برای شرکت شما و کارمند ناموفق است. این به شرکت شما این امکان را میدهد که فرد مناسبتری برای این نقش پیدا کند و به نوبه خود به کارمند فضایی میدهد تا نقش و محیطی را پیدا کند که واقعاً مناسب آنها باشد.
پیشنهاد مطالعه :
کم بازدهترین تکنیک های مدیریتی چیست؟
اکنون که مؤثرترین تکنیک های مدیریتی را بررسی کردهایم، زمان آن رسیده که کمتأثیرترینها را تشریح کنیم. این تکنیک های مدیریتی سازنده نیستند و گنجاندن منظم آنها در استراتژیهای کسب و کارتان نتایج مثبتی به همراه نخواهد داشت. با در نظر گرفتن این موضوع، خوب است که از آنها آگاه بوده تا بتوانید از ادغام آنها در عملکرد شرکت خود اجتناب کنید.
تمرکز بر نتایج کوتاه مدت
چه یک مدیر ارشد و چه مدیر میانی باشید، توجه به نتایج کوتاهمدت میتواند نتایج و بقا کسب و کار با چالشهایی مواجه کند. اگرچه اهداف تنبیهی ممکن است رضایت فوری را به همراه داشته باشند، اما برای موفقیت بلندمدت مفید نیستند. به عنوان یک مدیر، ذهن شما باید روی اهداف بلندمدت و کوتاه مدت به صورت همزمان متمرکز باشد، نه فقط روی چیزی که بلافاصله در مقابل شما قرار دارد.
پیشنهاد مطالعه :
عدم پذیرش تنوع
در نگاه اول فقدان تنوع ممکن است یک موضوع اجتماعی به نظر برسد، اما در واقع یکی از اصول کلیدی در مدیریت کسب و کار نیز هست.
شرکتهای مدرن و نیروی کار آنها باید جامعهای را که در آن زندگی میکنیم منعکس کنند. این بدان معناست که همه مدیران ارشد و منابع انسانی باید از استخدام تیمهای همگن خودداری کنند. و در عوض طیفی از افرادی با پیشینهها، جنسیتها، قومیتها و جوامع مختلف را استخدام کنند.
درصورتیکه در زمینه استخدام افراد مناسب نیاز به راهنمایی های بیشتر دارید به صفحه مشاوره جذب و استخدام نیروی انسانی مدیرنو مراجعه کنید.
مدیرانی که در استخدام تیمهای متنوع شکست میخورند. نه تنها خود را در مضیقههای متعدد قرار میدهند، بلکه فرصت استفاده از مجموعه گستردهتری از مهارتها و دیدگاهها را از سازمان خود میگیرند.
بلاتکلیف بودن
وقتی نوبت به مدیریت افراد و اهداف میرسد، بلاتکلیف بودن ممنوع است. یک رهبر باید در زمینه کاری خود به اندازه کافی از شایستگی و آگاهی برخوردار باشد تا بتواند راه حلهای کافی و به موقع را برای کارکنان خود ارائه دهد. چنین روندی در مورد همه مسائل شرکت صادق است. چه در مورد بحث در مورد موضوعاتی مانند تعادل بین کار و زندگی، پرداخت مناسب یا اهداف شرکت باشد.
اگرچه دادن استقلال کافی به کارکنان برای رشد مهم است، اما به همان اندازه هم مهم است که از آنها حمایت شود.
پیشنهاد مطالعه :
10 قانون برتر مدیریت موثر
برای کمک به شما و آموزش سازمانتان در پذیرش مهارت های مدیریتی فوق الذکر، ما 10 قانون برتر مدیریت موثر را گردآوری کردهایم. ارجاع منظم به این فهرست، باید شما و شرکتتان را در مسیر دستیابی به اهداف جمعی و حفظ رضایت نیروی کار حفظ کند.
- مقاوم باشید.
- ارتباطی شفاف برقرار کنید.
- کار تیمی و پیشرفت جمعی را در اولویت قرار دهید.
- موفقیتهای تیمی و فردی را بشناسید.
- با مثال رهبری کنید.
- مدیریت شفاف را تمرین کنید و اهداف روشنی را تعیین کنید.
- مدیریت خود را متناسب با هر کارمند تنظیم کنید.
- نیروی کار خود را تشویق کنید تا ایدههای جدیدی به سازمان ارائه کنند.
- حفظ محیط کاری شاد را در اولویت قرار دهید.
- به صدای نیروی کار خود گوش دهید.
کلام آخر
این مقاله در مورد اصول و تکنیک های مدیریت موثر کسب و کار به پایان میرسد! امیدواریم که بتوانید از آن به عنوان یک نقطه مرجع برای برانگیختن شور و شوق در سازمان خود، تشویق تک تک کارکنان به پیشرفت و بهبود شایستگی خود به عنوان یک مدیر استفاده کنید. موفق باشید!
منابع: flair ، هیئت تحریریه مدیرنو
سیستم okrهم ممنون میشم توضیح مختصر بدین
هدف گذاری با روش OKR شامل تعیین اهداف مشخص و قابل اندازه گیری با استفاده از چارچوبها و نتایج کلیدیه.
هدفی که تعیین میشه یک هدف کیفیه که باید الهام بخش و جاه طلبانه باشه و با استراتژی، ماموریت و چشم انداز کسب و کار هم همسو و هم مسیر باشد.
نتایج کلیدی همون معیارهای کمی هستن که پیشرفت به سمت هدف رو اندازه گیری می کنن. نتایج کلیدی باید ملموس، مشخص و قابل اندازه گیری باشن و راهی روشن برای ردیابی و پیگیری اینکه آیا در مسیر اهداف هستیم یا نه.
ممنون از مقاله خوبتون،استاد توی سیستم ارزیابی عملکرد گفتید از شاخص ها استفاده کنیم،برا هر نیرو استاندارد چند شاخص عملکردی باید تعیین کنیم
درود بر شما
شاخصها برای هر واحد باید تعریف و در گام بعد، زیرشاخصهای هر پست تعریف میشن.
زیرشاخصها باید طوری تعریف بشن که به تحقق نتایج کلیدی کمک کنن و کارمند یا واحد رو به تلاش درگیرانه با نتایج کلیدی تشویق کنه.