در این مقاله از مدیرنو به تشریح استراتژی کسب و کار چیست، انواع استراتژی های کسب و کار و راههای تدوین و پیاده سازی استراتژی کسب و کار خواهیم پرداخت. یکی از خواستهها و اهداف هر مدیری این است که سازمانش موفق شود. کسب سود و جلب رضایت ذینفعان اهداف ارزشمند برای هر کسب و کاری هستند اما بدون یک استراتژی موثر کسب و کار امکان پذیر نیستند. برای دستیابی به موفقیت، رهبران باید مهارتهای خود را تقویت کرده و با ایجاد استراتژیای که برای شرکت، مشتریان، تامینکنندگان و کارمندان ارزش ایجاد میکند، اهداف تجاری شفافی را تعیین کنند.
استراتژی کسب و کار چیست؟
استراتژی کسب و کار ابتکارات استراتژیکی است که یک شرکت برای ایجاد ارزش برای سازمان و سهامدارانش و کسب مزیت رقابتی در بازار دنبال میکند. تدوین استراتژی برای موفقیت یک کسب و کار بسیار مهم است و قبل از تولید یا ارائه هر کالا یا خدمات مورد نیاز است.
با توجه به درس استراتژی کسب و کار مدرسه آنلاین هاروارد، یک استراتژی موثر حول سه سوال کلیدی ساخته شده است:
- چگونه کسب و کار من میتواند برای مشتریان ارزش ایجاد کند؟
- چطور کسب و کار من میتواند برای کارمندان ارزش ایجاد کند؟
- چگونه کسب و کار من میتواند با همکاری با تامین کنندگان ارزش ایجاد کند؟
بسیاری از ایدههای تجاری به نتیجه نمیرسند چون شرکتها قادر به اجرای استراتژی حول محور ایجاد ارزش نیستند. خلاقیت در کسب و کار مهم است، اما یک شرکت بدون اولویت دادن به ارزش دوام نخواهد آورد.
اهمیت استراتژی کسب و کار
استراتژی برای موفقیت یک شرکت اساسی است. تدوین استراتژی کسب و کار به رهبران کمک میکند تا اهداف سازمانی را تعیین کرده و به شرکتها مزیت رقابتی میدهد. عوامل مختلف کسب و کار را تعیین میکند، از جمله:
- قیمت: نحوه قیمت گذاری کالاها و خدمات بر اساس رضایت مشتری و قیمت تمام شده مواد اولیه
- تامین کنندگان: آیا مواد را به طور پایدار تامین میکنند و از کدام تامین کنندگان
- جذب کارمند: نحوه جذب و حفظ استعدادها
- تخصیص منابع: نحوه تخصیص موثر منابع
بدون تدوین یک استراتژی روشن و شفاف کسب و کار، یک شرکت نمیتواند ارزش ایجاد کند و بعید است که موفق شود.
اجزای کلیدی استراتژی کسب و کار چیست؟
استراتژیهای کسبوکار در اشکال و اندازههای مختلفی هستند و میتوانند به طور قابل توجهی از نظر عمق متفاوت باشند. با این حال، اکثر استراتژی های کسب و کار شامل موارد زیر است:
1. چشم انداز و اهداف
استراتژی کسب و کار برای کمک به شما در دستیابی به اهداف تجاری به وجود آمده است. تدوین چشم انداز جهت روشنی برای کسب و کار فراهم میکند. چشم انداز به شما امکان میدهد تا دستورالعملهای تاکتیکی را در استراتژی کسب و کار برای اینکه چه وظایفی باید تکمیل شوند و کدام یک از منابع شما مسئول تکمیل آنها هستند، توسعه دهید.
2. ارزش های اصلی
استراتژی کسب و کار، رهبران و همچنین بخشهای مختلف سازمان را در مورد آنچه که باید و نباید انجام شود، با توجه به ارزش های اصلی سازمان راهنمایی میکند. تعریف ارزش های اصلی سازمان کمک میکند تا اطمینان حاصل شود که کارکنان در یک مسیر و با اهداف یکسان قرار دارند.
3. SWOT (نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها)
برای هر کسب و کاری، درک نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدهای آن بسیار مهم است. این بخش اصلی هر استراتژی موفق کسب و کار است و تضمین میکند که خودآگاهی وجود دارد. درک این موضوع کمک میکند تا مشخص شود سازمان کجا میتواند پیروز شود و زمینههایی که باید در آینده مورد توجه قرار گیرند.
4. تاکتیک و تحویل عملیاتی
عنصر تاکتیکی استراتژی کسب و کار، جزئیات عملیاتی نحوه ارائه کار را مشخص میکند. تدوین ارائه تاکتیکی برای موفقیت استراتژی کسب و کار بسیار مهم است و مدیرانی که مسئولیت تاکتیکها را بر عهده دارند درک میکنند که چه کاری باید انجام شود. مشخص شدن تاکتیکها، تضمین میکند که زمان و تلاش تیم تلف نمیشود.
5. چگونگی تخصیص منابع
به طور کلی عنصر منابع استراتژی کسب و کار، چگونگی تخصیص منابع موجود و همچنین منابع اضافی و جدید را پوشش میدهد. اکثر کسب و کارها به منابع مختلف، افراد، فناوری، منابع مالی و فیزیکی متکی هستند. داشتن تصویری واضح از این موارد و الزامات آینده، مدیران را قادر میسازد تا ببینند کجا منابع بیشتری را برای دستیابی به اهداف خود اضافه کنند.
6. اندازه گیری و تجزیه و تحلیل
مرحله ارزیابی، بر نحوه عملکرد یک کسب و کار در رابطه با استراتژی کسب و کار تأکید دارد. اندازهگیری به شما کمک میکند تا از نزدیک با استراتژی هماهنگ باشید، ضرب الاجلها و اهداف را تعیین کنید و به مواردی مانند نگرانیهای بودجه رسیدگی کنید.
پیشنهاد مطالعه :
ایجاد ارزش در استراتژی
برای تدوین استراتژی موفق کسب و کار، لازم است که درک کاملی از ارزش آفرینی داشته باشید.”فلیکس اوبرهولزر-گی” پروفسور مدرسه بازرگانی هاروارد، توضیح میدهد که ارزش در هسته خود نشاندهنده تفاوت است. به عنوان مثال، تفاوت بین تمایل مشتری به پرداخت برای یک کالا یا خدمات و قیمت آن نشان دهنده ارزشی است که کسب و کار برای مشتری ایجاد کرده است. این تفاوت را می توان با ابزاری به نام Value Stick تجسم کرد.
ارزش دارای چهار جزء است که نشان دهنده ارزشی است که یک استراتژی میتواند برای سهامداران مختلف به ارمغان بیاورد.
تمایل به پرداخت (WTP): حداکثر مبلغی که مشتری مایل است برای کالاها یا خدمات یک شرکت بپردازد.
قیمت: قیمت واقعی کالا یا خدمات
هزینه: بهای تمام شده مواد اولیه مورد نیاز برای تولید کالا یا خدمات
تمایل به فروش (WTS): کمترین مقداری که تامین کنندگان مایل به دریافت مواد خام هستند یا حداقل کارمندانی که مایل به کسب درآمد برای کار خود هستند.
تفاوت بین هر جزء نشان دهنده ارزش ایجاد شده برای هر ذینفع است. یکی از اهداف تدوین استراتژی کسب و کار، افزایش این شکافها و افزایش ارزش ایجاد شده توسط تلاشهای شرکت است.
افزایش رضایت مشتری
تفاوت بین WTP مشتری و قیمت به عنوان لذت مشتری شناخته میشود. یک استراتژی تجاری مؤثر با افزایش WTP یا کاهش قیمت کالاها یا خدمات شرکت، برای مشتریان ارزش ایجاد میکند. هر چه تفاوت بین این دو بیشتر باشد، ارزش بیشتری برای مشتریان ایجاد میشود.
یک شرکت ممکن است با استراتژی بازاریابی خود بر افزایش WTP تمرکز کند. تحقیقات موثر بازار میتواند به شرکت کمک کند تا استراتژی قیمت گذاری خود را با تعیین WTP مشتریان هدف و یافتن راههایی برای افزایش آن تعیین کند. به عنوان مثال، یک کسب و کار ممکن است با گنجاندن پایداری در استراتژی تجاری، خودرا متمایز کند و وفاداری مشتری را افزایش دهد. یک سازمان با همسو کردن ارزشهای خود با مخاطبان هدف، میتواند به طور موثر WTP مصرف کنندگان را افزایش دهد.
افزایش حاشیه سود شرکت
ارزش ایجاد شده برای شرکت تفاوت بین قیمت یک کالا و هزینه تولید آن است. این تفاوت به عنوان حاشیه سود شرکت شناخته میشود و نشان دهنده موفقیت مالی استراتژی کسب و کار است. یکی از معیارهای مورد استفاده برای تعیین کمیت این حاشیه، بازده سرمایه سرمایهگذاری شده (ROIC) است. این معیار درآمد عملیاتی یک کسب و کار را با سرمایه لازم برای تولید آن مقایسه میکند. فرمول ROIC این است:
بازده سرمایه سرمایه گذاری شده = هزینه عملیاتی خالص پس از کسر مالیات (NOCAT) / سرمایه سرمایه گذاری شده (IC)
ROIC به سرمایهگذاران میگوید که یک شرکت چقدر در تبدیل سرمایه گذاریهای خود به سود موفق است. با افزایش WTP، یک شرکت میتواند افزایش قیمتها را به خطر بیندازد و در نتیجه حاشیه سود شرکت را افزایش دهد. مدیران کسب و کار همچنین میتوانند این معیار را با کاهش هزینههای خود افزایش دهند. به عنوان مثال، ابتکارات خلاقانه، علاوه بر افزایش WTP میتواند هزینههای تولید را با استفاده از منابع کمتر یا بیشتر کاهش دهد. یک شرکت با تمرکز بر روی خط پایین سه گانه، میتواند به طور همزمان رضایت و حاشیه سود مشتریان را افزایش دهد.
افزایش مازاد تامین کننده و رضایت کارکنان
با کاهش WTS تامین کنندگان یا افزایش هزینهها، یک شرکت میتواند برای تامین کنندگان ارزش ایجاد کند. از آنجایی که افزایش هزینهها پایدار نیست، یک استراتژی موثر کسب و کار به دنبال ایجاد ارزش برای تامین کنندگان با کاهش WTS است. نحوه انجام این کار توسط هر شرکت متفاوت است. به عنوان مثال، یک شرکت آجر و ملات ممکن است با فروشندگان شریک شود تا محصولات خود را در ازای دریافت تخفیف به نمایش بگذارد. همچنین ممکن است تامین کنندگان مایل به ارائه تخفیف در ازای یک قرارداد بلند مدت باشند.
علاوه بر تامینکننده WTS، شرکتها همچنین مسئول ایجاد ارزش برای یکی دیگر از ذینفعان کلیدی هستند: کارکنان آن. تفاوت بین پاداش کارکنان و حداقلی که آنها مایل به دریافت آن هستند، رضایت کارکنان است. راههای مختلفی وجود دارد که شرکتها میتوانند این تفاوت را افزایش دهند، از جمله:
افزایش پرداختی:
در حالی که بیشتر شرکتها در افزایش حقوق تردید دارند، برخی دیگر در انجام این کار عملکرد بهتری دارند. به عنوان مثال، دن پرایس، مدیر عامل Gravity Payments، حداقل دستمزد شرکت خود را به 80000 دلار در سال افزایش داد و در نتیجه از رشد و تبلیغات قابل توجهی هم برخوردار شد.
افزایش مزایا:
شرکتها همچنین میتوانند WTS را با مطلوبتر کردن شرایط کاری برای کارکنان کاهش دهند. برخی از آنها فرصتهای کاری از راه دور یا ترکیبی را برای انعطاف پذیری بیشتر کارکنان ارائه میدهند. تعدادی نیز شروع به ارائه هفتههای کاری چهار روزه کردهاند که اغلب در نتیجه افزایش بهرهوری را تجربه میکنند.
راههای مختلفی برای افزایش مازاد تامین کنندگان و رضایت کارکنان بدون آسیب رساندن به سود شرکت وجود دارد. متأسفانه، بیشتر مدیران تنها هفت درصد از زمان خود را به توسعه کارکنان و جلب مشارکت سهامداران اختصاص میدهند. با این حال، یک استراتژی موفق برای تمامی ذینفعاناعم از داخلی و خارجی ارزش ایجاد میکند.
گامهای پیادهسازی استراتژی
تدوین استراتژی کسب و کار، تنها اولین گام در این فرآیند است. پیاده سازی یک استراتژی یعنی از تدوین تا اجرای آن، که از اهمیت زیادی هم برخوردار است. اجرای موفقیت آمیز استراتژی شامل مراحل زیر است:
-
-
- تعیین اهداف روشن و شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI)
- انتظارات را تعیین کنید و اطمینان حاصل کنید که کارکنان از نقشها و مسئولیتهای خود آگاه هستند
- واگذاری کار و تخصیص موثر منابع
- برنامه را به مرحله اجرا درآورید و به طور مستمر بر پیشرفت آن نظارت کنید
- در صورت لزوم برنامه خود را تنظیم کنید
- اطمینان حاصل کنید که تیم شما آنچه را که برای موفقیت نیاز دارد را دارد و بر روی نتیجه دلخواه توافق دارد
- نتایج طرح را ارزیابی کنید
-
در طول فرآیند، مهم است که برنامه خود را در طول مسیر اجرا تنظیم و به روز رسانی کنید. ایجاد چنین تعادلی چالش برانگیز است، اما برای موفقیت استراتژی کسب و کار بسیار مهم است.
پیشنهاد مطالعه :
درباره ایجاد یک استراتژی کسب و کار موفق بیشتر بدانید
استراتژی کسب و کار به طور مداوم با تغییر انتظارات مصرف کنندگان و شرایط بازار تغییر میکند. به همین دلیل، رهبران کسب و کار باید به طور مستمر خود را در زمینه تدوین و اجرای استراتژی موثر کسب و کار آموزش دهند.
آیا می خواهید یاد بگیرید که چگونه یک استراتژی تجاری موثر ایجاد کنید و برای سهامداران شرکت خود ارزش ایجاد کنید؟ برای توسعه مهارتهای برنامه ریزی استراتژیک خود، میتوانید با کارشناسان مدیرنو تماس بگیرید تا در تدوین و اجرای استراتژی کسب و کار در کنارتان باشیم.