-
مفهوم استراتژی کسب و کار چیست؟
- استراتژی کسب و کار سازمانی چیست؟
- اهمیت استراتژی کسب و کار
- هدف از تدوین استراتژی کسب و کار چیست؟
- سطوح استراتژی های کسب و کار چیست؟
- اجزای کلیدی استراتژی کسب و کار چیست؟
- برداشت های اشتباه در مورد استراتژی کسب و کار
- ایجاد ارزش در استراتژی کسب و کار چیست؟
- گامهای پیادهسازی استراتژی
- چالشهای رایج در استراتژی کسب و کار
- مراحل تدوین استراتژی کسب و کار چیست؟
- درک استراتژی با مثالی از رستوران
استراتژی کسب و کار به مجموعهای از تصمیمات و اقدامات بلندمدت گفته میشود که سازمان برای دستیابی به اهداف خود و بهبود موقعیت خود در بازار اتخاذ میکند. این امر به سازمان کمک میکند تا منابع خود را بهینه کند و با استفاده از فرصتها و مقابله با تهدیدات، به مزیت رقابتی دست یابد. در این مقاله از مدیرنو به تشریح اینکه استراتژی کسب و کار چیست می پردازیم و انواع آن و مراحل تدوین استراتژی های کسب و کار را شرح خواهیم داد.
یکی از خواستهها و اهداف هر مدیری این است که سازمانش موفق شود. کسب سود و جلب رضایت ذینفعان اهداف ارزشمند برای هر کسب وکاری هستند اما بدون یک استراتژی موثر امکان پذیر نیستند. برای دستیابی به موفقیت، رهبران باید مهارتهای خود را تقویت کرده و با ایجاد استراتژیای که برای شرکت، مشتریان، تامینکنندگان و کارمندان ارزش ایجاد میکند، اهداف تجاری شفافی را تعیین کنند.
مفهوم استراتژی کسب و کار چیست؟
مفهوم استراتژی کسب و کار به تمام تصمیمات اتخاذ شده و اقدامات انجام شده توسط یک کسب و کار برای دستیابی به چشم انداز بزرگتر اشاره دارد.
استراتژی کسب و کار همان مسیر اقدامات یا مجموعهای از تصمیمات سازمان است که به مدیران کمک میکند به اهداف تجاری مورد نظرشان دست یابند. در واقع، اقدامات لازم برای رسیدن به چشم انداز و اهداف تعیین شده یک سازمان را ترسیم میکند. این امر شامل ابتکارات استراتژیکی است که یک شرکت برای ایجاد ارزش برای سازمان و سهامدارانش و کسب مزیت رقابتی در بازار دنبال میکند. تدوین استراتژی برای موفقیت یک کسب و کار بسیار مهم است و قبل از تولید یا ارائه هر کالا یا خدمات مورد نیاز است.
با توجه به درس استراتژی کسب و کار مدرسه آنلاین هاروارد، یک استراتژی موثر حول سه سوال کلیدی ساخته شده است:
- چگونه کسب و کار من میتواند برای مشتریان ارزش ایجاد کند؟
- چطور کسب و کار من میتواند برای کارمندان ارزش ایجاد کند؟
- چگونه کسب و کار من میتواند با همکاری با تامین کنندگان ارزش ایجاد کند؟
بسیاری از ایدههای تجاری به نتیجه نمیرسند چون شرکتها قادر به اجرای استراتژی حول محور ایجاد ارزش نیستند. خلاقیت در کسب و کار مهم است، اما یک شرکت بدون اولویت دادن به ارزش دوام نخواهد آورد.
پیشنهاد مطالعه :
- تعریف استراتژی به زبان ساده (به همراه مثال)
- مقاله تکنیک های مدیریت کسب و کار شما را با انواع روش های اجرای استراتژی در کسب و کار آشنا می کند.
استراتژی کسب و کار سازمانی چیست؟
استراتژی کسب و کار سازمانی یا استراتژی سازمانی به مجموعهای از اقدامات و تصمیمات بلندمدت اطلاق میشود که به یک سازمان کمک میکند تا اهداف کلی خود را محقق کند و موقعیت رقابتی خود را در بازار بهبود بخشد. این استراتژی به نحوی طراحی میشود که بتواند منابع سازمان را به بهترین شکل ممکن به کار گیرد و بر چالشهای موجود در محیط کسب و کار غلبه کند.
اهمیت استراتژی کسب و کار
استراتژی برای موفقیت یک شرکت اساسی است. تدوین استراتژی کسب و کار به رهبران کمک میکند تا اهداف سازمانی را تعیین کرده و به شرکتها مزیت رقابتی میدهد. عوامل مختلف کسب و کار را تعیین میکند، از جمله:
- قیمت: نحوه قیمت گذاری کالاها و خدمات بر اساس رضایت مشتری و قیمت تمام شده مواد اولیه
- تامین کنندگان: آیا مواد را به طور پایدار تامین میکنند و از کدام تامین کنندگان
- جذب کارمند: نحوه جذب و حفظ استعدادها
- تخصیص منابع: نحوه تخصیص موثر منابع
بدون تدوین یک استراتژی روشن و شفاف کسب و کار، یک شرکت نمیتواند ارزش ایجاد کند و بعید است که موفق شود.
هدف از تدوین استراتژی کسب و کار چیست؟
- دستیابی به اثربخشی سازمان
- درک و استفاده از فرصتهای پیش رو
- تجهیز و به روز رسانی منابع کسب و کار
- کسب جایگاهی سودمند در بازار
- مقابله با چالشها و تهدیدهای بازار
- هدایت مناسب تلاش ها و رفتارهای سازمان
سطوح استراتژی های کسب و کار چیست؟
1. سطح شرکت (Corporate Level) :
استراتژی های سطح شرکت، برنامه های استراتژیک مدیریت ارشد یک سازمان هستند. آنها بیانیه ماموریت و چشم انداز را تشکیل می دهند و تأثیر اساسی بر عملکرد بلند مدت شرکت دارند. آنها تصمیمات مربوط به رشد، تملک، تنوع و سرمایه گذاری را هدایت می کنند.
2. سطح کسب و کار (Business Level) :
استراتژی های سطح کسب و کار در چشم انداز شرکت ادغام می شوند، اما با تمرکز بر یک تجارت خاص. در این سطح، چشم انداز و اهداف به استراتژی های مشخصی تبدیل می شوند که نحوه رقابت یک کسب و کار در بازار را نشان می دهد.
3. سطح عملکردی (Functiional Level) :
استراتژی های سطح عملکردی برای پاسخ دادن به اینکه چگونه بخش های عملکردی مانند بازاریابی، منابع انسانی یا تحقیق و توسعه می توانند از استراتژی های تجاری و سازمانی تعریف شده یک سازمان پشتیبانی کنند، طراحی شده اند.
این غیر معمول نیست که یک شرکت استراتژی های متعددی در هر سطح داشته باشد. در واقع، این برای اطمینان از اینکه نیازهای مختلف هر لایه به طور دقیق منعکس شده است، ضروری است. اگرچه استراتژی های متعدد خطر اولویت ها و اهداف متضاد را به همراه دارند، اما در صورت مدیریت صحیح می توان این خطرات را کاهش داد. در رابطه با تدوین استراتژی درست کسب و کارتان میتوانید از جناب آقای علی معبودی مدیریت مدیرنو مشاوره دریافت نمایید.
اجزای کلیدی استراتژی کسب و کار چیست؟
استراتژیهای کسبوکار در اشکال و اندازههای مختلفی هستند و میتوانند به طور قابل توجهی از نظر عمق متفاوت باشند. با این حال، اکثر استراتژی های کسب و کار شامل موارد زیر است:
- چشم انداز و اهداف
- ارزش های اصلی
- SWOT
- تاکتیک و تحویل عملیاتی
- چگونگی تخصیص منابع
- اندازه گیری و تجزیه و تحلیل
برداشت های اشتباه در مورد استراتژی کسب و کار
در خیلی از سازمانهای بزرگ دنیا، استراتژی یک اصطلاح میباشد که بهطور درست اعمال نمیشود.
- “رشد” یک استراتژی نیست و رشد یک نتیجه است. “استراتژی ما ساده ست. ما میخواهیم در سه سال آینده 20% رشد داشته باشیم” این قطعاً یک استراتژی نیست. اهداف عالی و اعداد مانند “طی 5 سال آینده از 1000 مشتری به 10000 مشتری رسیدن” یا “از 10% سهم بازار به 40% رسیدن” استراتژی نیست.
- بیانیه مأموریت سازمان استراتژی نیست.
- مراجعه کنید. اگرچه بیانیه ماموریت، معمولاً یکی از عوامل تدوین استراتژی میباشد.
- ضرورتی ندارد که استراتژی حتماً جدید بوده و یا قبلاً انجامنشده باشد. این طرز فکر که باید نو باشد یک تفکر اشتباه است.
ایجاد ارزش در استراتژی کسب و کار چیست؟
“فلیکس اوبرهولزر-گی” پروفسور مدرسه بازرگانی هاروارد، توضیح میدهد که ارزش در هسته خود نشاندهنده تفاوت است.
برای تدوین استراتژی کسب و کار موفق، لازم است که درک کاملی از ارزش آفرینی داشته باشید. به عنوان مثال، تفاوت بین تمایل مشتری به پرداخت برای یک کالا یا خدمات و قیمت آن نشان دهنده ارزشی است که کسب و کار برای مشتری ایجاد کرده است. این تفاوت را می توان با ابزاری به نام Value Stick تجسم کرد.
- تمایل به پرداخت (WTP): حداکثر مبلغی که مشتری مایل است برای کالاها یا خدمات یک شرکت بپردازد.
- قیمت: قیمت واقعی کالا یا خدمات
- هزینه: بهای تمام شده مواد اولیه مورد نیاز برای تولید کالا یا خدمات
- تمایل به فروش (WTS): کمترین مقداری که تامین کنندگان مایل به دریافت مواد خام هستند یا حداقل کارمندانی که مایل به کسب درآمد برای کار خود هستند.
تفاوت بین هر جزء نشان دهنده ارزش ایجاد شده برای هر ذینفع است. یکی از اهداف تدوین استراتژی کسب و کار، افزایش این شکافها و افزایش ارزش ایجاد شده توسط تلاشهای شرکت است.
افزایش رضایت مشتری
تفاوت بین WTP مشتری و قیمت به عنوان لذت مشتری شناخته میشود. یک استراتژی تجاری مؤثر با افزایش WTP یا کاهش قیمت کالاها یا خدمات شرکت، برای مشتریان ارزش ایجاد میکند. هر چه تفاوت بین این دو بیشتر باشد، ارزش بیشتری برای مشتریان ایجاد میشود.
یک شرکت ممکن است با استراتژی بازاریابی خود بر افزایش WTP تمرکز کند. تحقیقات موثر بازار میتواند به شرکت کمک کند تا استراتژی قیمت گذاری خود را با تعیین WTP مشتریان هدف و یافتن راههایی برای افزایش آن تعیین کند. به عنوان مثال، یک کسب و کار ممکن است با گنجاندن پایداری در استراتژی تجاری، خودرا متمایز کند و وفاداری مشتری را افزایش دهد. یک سازمان با همسو کردن ارزشهای خود با مخاطبان هدف، میتواند به طور موثر WTP مصرف کنندگان را افزایش دهد.
افزایش حاشیه سود شرکت
ارزش ایجاد شده برای شرکت تفاوت بین قیمت یک کالا و هزینه تولید آن است. این تفاوت به عنوان حاشیه سود شرکت شناخته میشود و نشان دهنده موفقیت مالی استراتژی کسب و کار است. یکی از معیارهای مورد استفاده برای تعیین کمیت این حاشیه، بازده سرمایه سرمایهگذاری شده (ROIC) است. این معیار درآمد عملیاتی یک کسب و کار را با سرمایه لازم برای تولید آن مقایسه میکند. فرمول ROIC این است:
بازده سرمایه سرمایه گذاری شده = هزینه عملیاتی خالص پس از کسر مالیات (NOCAT) / سرمایه سرمایه گذاری شده (IC)
ROIC به سرمایهگذاران میگوید که یک شرکت چقدر در تبدیل سرمایه گذاریهای خود به سود موفق است. با افزایش WTP، یک شرکت میتواند افزایش قیمتها را به خطر بیندازد و در نتیجه حاشیه سود شرکت را افزایش دهد. مدیران کسب و کار همچنین میتوانند این معیار را با کاهش هزینههای خود افزایش دهند. به عنوان مثال، ابتکارات خلاقانه، علاوه بر افزایش WTP میتواند هزینههای تولید را با استفاده از منابع کمتر یا بیشتر کاهش دهد. یک شرکت با تمرکز بر روی خط پایین سه گانه، میتواند به طور همزمان رضایت و حاشیه سود مشتریان را افزایش دهد.
پیشنهاد مطالعه :
افزایش مازاد تامین کننده و رضایت کارکنان
با کاهش WTS تامین کنندگان یا افزایش هزینهها، یک شرکت میتواند برای تامین کنندگان ارزش ایجاد کند. از آنجایی که افزایش هزینهها پایدار نیست، یک استراتژی موثر کسب و کار به دنبال ایجاد ارزش برای تامین کنندگان با کاهش WTS است. نحوه انجام این کار توسط هر شرکت متفاوت است. به عنوان مثال، یک شرکت آجر و ملات ممکن است با فروشندگان شریک شود تا محصولات خود را در ازای دریافت تخفیف به نمایش بگذارد. همچنین ممکن است تامین کنندگان مایل به ارائه تخفیف در ازای یک قرارداد بلند مدت باشند.
علاوه بر تامینکننده WTS، شرکتها همچنین مسئول ایجاد ارزش برای یکی دیگر از ذینفعان کلیدی هستند: کارکنان آن. تفاوت بین پاداش کارکنان و حداقلی که آنها مایل به دریافت آن هستند، رضایت کارکنان است. راههای مختلفی وجود دارد که شرکتها میتوانند این تفاوت را افزایش دهند، از جمله:
- افزایش پرداختی:
در حالی که بیشتر شرکتها در افزایش حقوق تردید دارند، برخی دیگر در انجام این کار عملکرد بهتری دارند. به عنوان مثال، دن پرایس، مدیر عامل Gravity Payments، حداقل دستمزد شرکت خود را به 80000 دلار در سال افزایش داد و در نتیجه از رشد و تبلیغات قابل توجهی هم برخوردار شد.
- افزایش مزایا:
شرکتها همچنین میتوانند WTS را با مطلوبتر کردن شرایط کاری برای کارکنان کاهش دهند. برخی از آنها فرصتهای کاری از راه دور یا ترکیبی را برای انعطاف پذیری بیشتر کارکنان ارائه میدهند. تعدادی نیز شروع به ارائه هفتههای کاری چهار روزه کردهاند که اغلب در نتیجه افزایش بهرهوری را تجربه میکنند.
راههای مختلفی برای افزایش مازاد تامین کنندگان و رضایت کارکنان بدون آسیب رساندن به سود شرکت وجود دارد. متأسفانه، بیشتر مدیران تنها هفت درصد از زمان خود را به توسعه کارکنان و جلب مشارکت سهامداران اختصاص میدهند. با این حال، یک استراتژی موفق برای تمامی ذینفعاناعم از داخلی و خارجی ارزش ایجاد میکند.
گامهای پیادهسازی استراتژی
تدوین استراتژی کسب و کار اولین گام در این فرآیند است. پیاده سازی یک استراتژی یعنی از تدوین تا اجرای آن، که از اهمیت زیادی هم برخوردار است. اجرای موفقیت آمیز استراتژی شامل مراحل زیر است:
-
-
- تعیین اهداف روشن و شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI)
- انتظارات را تعیین کنید و اطمینان حاصل کنید که کارکنان از نقشها و مسئولیتهای خود آگاه هستند
- واگذاری کار و تخصیص موثر منابع
- برنامه را به مرحله اجرا درآورید و به طور مستمر بر پیشرفت آن نظارت کنید
- در صورت لزوم برنامه خود را تنظیم کنید
- اطمینان حاصل کنید که تیم شما آنچه را که برای موفقیت نیاز دارد را دارد و بر روی نتیجه دلخواه توافق دارد
- نتایج طرح را ارزیابی کنید
-
در طول فرآیند، مهم است که برنامه خود را در طول مسیر اجرا تنظیم و به روز رسانی کنید. ایجاد چنین تعادلی چالش برانگیز است، اما برای موفقیت استراتژی کسب و کار بسیار مهم است.
پیشنهاد مطالعه :
چالشهای رایج در استراتژی کسب و کار
پیادهسازی مراحل و اجرای استراتژی های کسب و کار میتواند با چالشهای متعددی همراه باشد که ممکن است به موفقیت سازمان آسیب برساند. شناسایی و مدیریت این چالشها میتواند به بهبود فرآیند استراتژیک کمک کند. مدیریت مؤثر این چالشها و ایجاد استراتژیهای مناسب برای مواجهه با آنها میتواند به سازمانها کمک کند تا استراتژیهای خود را به طور موفقیتآمیز پیادهسازی کنند و به اهداف مورد نظر خود دست یابند. در ادامه به برخی از چالشهای رایج در استراتژی کسب و کار اشاره میشود:
مقاومت در برابر تغییر
– توضیح: تغییرات استراتژیک معمولاً با مقاومت از سوی کارکنان و مدیران روبرو میشود. این مقاومت میتواند ناشی از نگرانی درباره از دست دادن موقعیتهای موجود، عدم اطمینان از آینده، یا احساس عدم آمادگی برای پذیرش تغییرات باشد.
– راهکار: ایجاد ارتباطات باز و شفاف، توضیح مزایای تغییرات، و ارائه آموزشهای لازم برای کمک به کارکنان در سازگاری با تغییرات.
پیشنهاد مطالعه :
کمبود منابع
– توضیح: اجرای استراتژیها نیازمند تخصیص منابع مالی، انسانی، و فنی است. عدم وجود منابع کافی میتواند به مانعی برای اجرای موفقیتآمیز استراتژیها تبدیل شود.
– راهکار: برنامهریزی دقیق منابع، شناسایی و جذب منابع اضافی مورد نیاز، و بهینهسازی استفاده از منابع موجود.
مشکلات هماهنگی
– توضیح: اجرای استراتژیها نیازمند هماهنگی میان بخشهای مختلف سازمان است. مشکلات هماهنگی میتواند به دلیل تفاوتهای هدفها، فرآیندها یا فرهنگهای سازمانی رخ دهد.
– راهکار: ایجاد سیستمهای مؤثر برای هماهنگی و ارتباطات بین بخشها، و تعیین مسئولیتهای واضح برای هر بخش.
تغییرات محیطی
– توضیح: محیط کسب و کار به سرعت در حال تغییر است و عوامل خارجی مانند تغییرات اقتصادی، تکنولوژیک، یا رقابتی میتواند بر استراتژیها تأثیر بگذارد.
– راهکار: نظارت مستمر بر محیط کسب و کار، پیشبینی و آمادگی برای تغییرات محیطی، و انعطافپذیری در استراتژیها برای انطباق با شرایط جدید.
عدم تطابق استراتژی با اهداف سازمانی
– توضیح: استراتژی ممکن است با اهداف کلی سازمان یا ماموریت آن مطابقت نداشته باشد، که میتواند منجر به سردرگمی و عدم موفقیت در دستیابی به اهداف شود.
– راهکار: اطمینان از اینکه استراتژیها با اهداف و مأموریت سازمان همسو هستند و بررسی و بهروزرسانی منظم استراتژیها به منظور انطباق با تغییرات اهداف.
کمبود اطلاعات و تحلیل نادرست
– توضیح: استراتژیهای نادرست میتوانند ناشی از اطلاعات ناقص یا تحلیلهای نادرست باشند. تصمیمگیری بر اساس دادههای اشتباه میتواند به نتایج نامطلوب منجر شود.
– راهکار: جمعآوری دادههای دقیق و مرتبط، استفاده از ابزارهای تحلیلی پیشرفته، و مشاوره با متخصصان برای تحلیل و تصمیمگیری بهتر.
عدم توانایی در پیادهسازی استراتژیها
– توضیح: حتی اگر استراتژی به خوبی تدوین شده باشد، ممکن است مشکلاتی در پیادهسازی آن وجود داشته باشد، مانند نداشتن برنامههای عملیاتی مناسب یا عدم توانایی تیمهای اجرایی.
– راهکار: تدوین برنامههای عملیاتی واضح و قابل اجرا، تخصیص مسئولیتها و منابع مناسب، و نظارت دقیق بر پیادهسازی.
مدیریت ناکافی تغییرات
– توضیح: تغییرات استراتژیک بدون مدیریت مؤثر میتواند منجر به بینظمی و کاهش کارایی شود.
– راهکار: استفاده از شیوههای مدیریت تغییر مؤثر، از جمله برنامهریزی تغییرات، مشارکت ذینفعان، و بررسی تأثیرات تغییرات بر سازمان.
پیشنهاد مطالعه :
شکافهای فرهنگی و سازمانی
– توضیح: تفاوتهای فرهنگی و سازمانی در درون سازمان میتواند مانع از اجرای موفقیتآمیز استراتژیها شود.
– راهکار: ترویج فرهنگ سازمانی همسو با اهداف استراتژیک، و ایجاد محیطی که در آن تفاوتهای فرهنگی و سازمانی به خوبی مدیریت شوند.
عدم انگیزه و مشارکت کارکنان
– توضیح: عدم انگیزه و مشارکت کارکنان در اجرای استراتژیها میتواند به کاهش بهرهوری و شکست در دستیابی به اهداف منجر شود.
– راهکار: ایجاد برنامههای انگیزشی، ارتقاء مشارکت کارکنان در فرآیندهای استراتژیک، و توجه به نیازها و خواستههای کارکنان.
مراحل تدوین استراتژی کسب و کار چیست؟
تدوین استراتژی های کسب و کار، امر پیچیدهای است که نیازمند تفکر دقیق و برنامهریزی است. در اینجا یک راهنمای کلی برای مراحل تدوین استراتژی کسب و کار ارائه میشود:
1. تحلیل وضعیت فعلی
الف. تحلیل SWOT (نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها)
برای هر کسب و کاری، درک نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدهای آن بسیار مهم است. این بخش اصلی هر استراتژی موفق کسب و کار است و تضمین میکند که خودآگاهی وجود دارد. درک این موضوع کمک میکند تا مشخص شود سازمان کجا میتواند پیروز شود و زمینههایی که باید در آینده مورد توجه قرار گیرند.
– قوتها (Strengths): مزایای داخلی که شما نسبت به رقبا دارید.
– ضعفها (Weaknesses): نواقص و کمبودهایی که باید بهبود یابند.
– فرصتها (Opportunities): روندها و فرصتهای بازار که میتوانید از آنها بهره ببرید.
– تهدیدها (Threats): عوامل خارجی که ممکن است بر کسب و کار شما تأثیر منفی بگذارند.
ب. تحلیل PESTEL
– سیاسی (Political): تأثیر قوانین و مقررات دولتی.
– اقتصادی (Economic): تأثیر شرایط اقتصادی مانند نرخ بهره و تورم.
– اجتماعی (Social): تغییرات در رفتار و نظرات مصرفکنندگان.
– فناوری (Technological): پیشرفتهای فناوری که میتواند تأثیرگذار باشد.
– محیطی (Environmental): مسائل زیستمحیطی و مقررات مربوط به آنها.
– قانونی (Legal): قوانین و مقررات خاص که بر کسب و کار شما تأثیر میگذارند.
2. تعیین ماموریت و چشمانداز
استراتژی کسب و کار برای کمک به شما در دستیابی به اهداف تجاری به وجود آمده است. تدوین چشم انداز جهت روشنی برای کسب و کار فراهم میکند. چشم انداز به شما امکان میدهد تا دستورالعملهای تاکتیکی را در استراتژی کسب و کار برای اینکه چه وظایفی باید تکمیل شوند و کدام یک از منابع شما مسئول تکمیل آنها هستند، توسعه دهید.
– ماموریت (Mission): هدف اصلی و دلیل وجودی کسب و کار شما. این باید به وضوح بیان کند که شما چه کاری انجام میدهید و برای چه کسانی.
– چشمانداز (Vision): تصویر بلندمدت از جایی که میخواهید کسب و کار شما به آنجا برسد. این باید الهامبخش و جهتدار باشد.
پیشنهاد مطالعه :
3. تعیین اهداف استراتژیک
استراتژی کسب و کار، رهبران و همچنین بخشهای مختلف سازمان را در مورد آنچه که باید و نباید انجام شود، با توجه به ارزش های اصلی سازمان راهنمایی میکند. تعریف ارزش های اصلی سازمان کمک میکند تا اطمینان حاصل شود که کارکنان در یک مسیر و با اهداف یکسان قرار دارند. اهداف باید مشخص، قابل اندازهگیری، قابل دستیابی، مرتبط و محدود به زمان (SMART) باشند. این اهداف به شما کمک میکند تا پیشرفت را اندازهگیری کنید و مسیر خود را مشخص کنید.
4. توسعه استراتژیها و برنامهها
عنصر تاکتیکی استراتژی کسب و کار، جزئیات عملیاتی نحوه ارائه کار را مشخص میکند. تدوین ارائه تاکتیکی برای موفقیت استراتژی کسب و کار بسیار مهم است و مدیرانی که مسئولیت تاکتیکها را بر عهده دارند درک میکنند که چه کاری باید انجام شود. مشخص شدن تاکتیکها، تضمین میکند که زمان و تلاش تیم تلف نمیشود.
برای هر هدف، استراتژیها و برنامههای خاصی را توسعه دهید. این باید شامل:
– استراتژیهای رشد: مانند توسعه محصول جدید، ورود به بازارهای جدید یا افزایش سهم بازار.
– استراتژیهای رقابتی: مانند قیمتگذاری رقابتی، تمایز محصول یا خدمات، یا تمرکز بر بازارهای خاص.
– برنامههای عملیاتی: جزئیات درباره چگونگی پیادهسازی استراتژیها و تخصیص منابع.
5. تحلیل و تخصیص منابع
به طور کلی عنصر منابع استراتژی کسب و کار، چگونگی تخصیص منابع موجود و همچنین منابع اضافی و جدید را پوشش میدهد. اکثر کسب و کارها به منابع مختلف، افراد، فناوری، منابع مالی و فیزیکی متکی هستند. داشتن تصویری واضح از این موارد و الزامات آینده، مدیران را قادر میسازد تا ببینند کجا منابع بیشتری را برای دستیابی به اهداف خود اضافه کنند. مطمئن شوید که منابع مالی، انسانی و تکنولوژیکی لازم برای اجرای استراتژیها به درستی تخصیص داده شده است. این شامل بودجه، نیروی کار و سایر منابع حیاتی است.
6. توسعه برنامه عملیاتی و اجرایی
این شامل تدوین یک برنامه دقیق است که مشخص میکند چه اقداماتی باید انجام شود، چه زمانی و توسط چه کسی. برنامههای اجرایی باید به طور منظم نظارت و ارزیابی شوند.
7. نظارت و ارزیابی
ایجاد مکانیزمهای نظارت برای ارزیابی پیشرفت و نتایج. بررسی منظم وضعیت استراتژی و انجام اصلاحات لازم برای حفظ مسیر صحیح بسیار مهم است.
مرحله ارزیابی بر نحوه عملکرد یک کسب و کار در رابطه با استراتژی کسب و کار تأکید دارد. اندازهگیری به شما کمک میکند تا از نزدیک با استراتژی هماهنگ باشید، ضرب الاجلها و اهداف را تعیین کنید و به مواردی مانند نگرانیهای بودجه رسیدگی کنید. برای بررسی عملکرد کسب و کار خود میتوانید از ارزیابی سازمانی مدیرنو استفاده کنید.
8. انعطافپذیری و انطباق
محیط کسب و کار پویا است، بنابراین استراتژیها باید به طور منظم بازبینی و تطبیق داده شوند. انعطافپذیری و قابلیت انطباق با تغییرات بازار و شرایط اقتصادی اهمیت زیادی دارد.
9. مستندسازی و ارتباط
استراتژی باید به طور واضح مستند شود و به تمامی اعضای تیم و ذینفعان مرتبط منتقل گردد. اطمینان از درک کامل و تعهد به استراتژی در سطح سازمان بسیار مهم است.
10. آموزش و توسعه
آموزش مداوم و توسعه مهارتها برای تیم به منظور حمایت از پیادهسازی موفق استراتژی ضروری است. در مورد آموزش های درون سازمانی مدیرنو بیشتر بدانید.
درک استراتژی با مثالی از رستوران
رستوران محبوب خودتان را مجسم کنید، جایی که خودتان یا عزیزانتان همیشه به آنجا میروید. سالگردهای مهم خودرا در آنجا جشن میگیرید، یا قرارهای ملاقات خودرا در آنجا میگذارید. برای انتخاب رستوران موردعلاقه خود، موارد کلیدی خاصی ازجمله موارد زیر را بررسی میکنید:
- منو غذا شامل سبک تهیه غذاها و غذاهای خاص و ویژه
- مشتریان رستوران
- قیمت گذاری غذاها
- محل قرارگیری رستوران
- محیط داخلی رستوران ازجمله دکور، نور و روشنایی، سطح سر و صدا و دمای محیط آن
- تجربهی رستوران، ازجمله نحوه برخورد، تن صدا و رفتار مدیران و کارکنان
موارد ذکرشده بر استراتژی رستوران تأثیر مستقیم دارد. ازآنجاییکه برای شما بهعنوان مشتری گزینههای زیادی مثل خوردن غذا در منزل، در رستورانهای بین راهی، رستورانهای زنجیرهای و یا فست فود ها وجود دارد. مالک رستوران موردنظر باید تصمیم گیریهای خودرا بر اساس مشتریهای هدف خود با توجه به اینکه میخواهد به نسبت رقبا منحصربهفرد باشد، انجام دهد.
چنین تصمیم گیریهایی بر اساس بایدها و نبایدهاست که به معنی تمرکز بر مخاطبین هدف، برای تعریف استراتژی میباشد.
تدوین و تعریف استراتژی برای سازمانها نیز به همین شکل است. یک رستوران سطح بالا و مستقل، مشتریانی را انتخاب میکند که به دنبال صرف غذا در محیطی خاص هستند، پس هرگز از تخفیفات برای جلب مشتری استفاده نمیکند. قیمت گذاری منو و نوع غذا، استراتژی اصلی و مخاطبین رستوران را مشخص میکند.
پیشنهاد مطالعه :
سخن پایانی
استراتژی کسب و کار به طور مداوم با تغییر انتظارات مصرف کنندگان و شرایط بازار تغییر میکند. به همین دلیل، رهبران کسب و کار باید به طور مستمر خود را در زمینه تدوین و اجرای استراتژی موثر کسب و کار آموزش دهند. امیدواریم با مطالعه این مقاله دید کافی در این زمینه به شما داده باشیم. نوشتن یک استراتژی کسب و کار موفق نیازمند تحلیل دقیق، برنامهریزی اصولی و انعطافپذیری است. با دنبال کردن این مراحل و بررسی مداوم پیشرفت، میتوانید شانس موفقیت کسب و کار خود را افزایش دهید.
آیا می خواهید یاد بگیرید که چگونه یک استراتژی تجاری موثر ایجاد کنید و برای سهامداران شرکت خود ارزش ایجاد کنید؟ برای توسعه مهارتهای برنامه ریزی استراتژیک خود به صفحه مشاوره کسب و کار مراجعه کرده یا میتوانید از بخش تماس با ما با کارشناسان مدیرنو در ارتباط باشید.