در این مقاله از مدیرنو؛ به نقش یادگیری در موفقیت رهبران میپردازیم. راز موفقیت رهبران بزرگ چیست ؟ امروزه سازمانها هزینههای زیادی را در جهت توسعه توانمندیهای مدیریت و رهبری خرج میکنند اما بسیاری از رهبران علیرغم تلاش خود، نمیتوانند از آموختههای خود به نحو احسن در انجام وظایف مدیریت و رهبری بهره ببرند. این بدین معنا نیست که برنامههای آموزشی بهدرستی طراحی و اجرا نمیشوند، بلکه بدین معناست که مدیریت و رهبری بیشتر بهصورت تجربی آموخته میشود تا بهصورت تئوری.
یادگیری و تأثیر آن در موفقیت رهبران بزرگ
مدیریت و رهبری باتجربه بودن منجر به افزایش مهارتهای فردی نمیشود.
رهبران هم معمولاً بر اساس تجاربشان فعالیتها را انجام میدهند اما بعضی رهبران اطلاعات کمی در مورد توانمندیهایشان و تأثیراتشان بر دیگران دارند.
تحقیقات در مورد بهبود و توسعهی مدیریت و رهبری نشان میدهد رهبرانی که مهارتهای یادگیری بیشتری دارند و همچنین از این مهارت خود استفاده میکنند، رهبران قویتری نسبت به همتایان خود هستند. یادگیری حین انجام وظایف مدیریت و رهبری، مهارتی است که به رهبران کمک میکند از تجربیات و اشتباهات خود درس گرفته و در ادامهی مسیر، از آن کمک بگیرند.
بر اساس مدل چرخه یادگیری تجربی سوزان اشفورد و اسکات دی رو، رهبرانی که درگیر رشد ذهنی هستند، از طریق سه مرحله از چرخهی یادگیری تجربی عمل میکنند.
1. تعیین اهداف
در مرحله نخست، رهبران اهدافی برای یادگیری تعیین میکنند.
ممکن است اهداف برای برخی رهبران متقاعدکننده و قابلدسترس باشند. راز موفقیت رهبران بزرگ اینست که میتوانند فرصتهایی را برای پیشرفت، شناسایی کنند تا بتواند به اهداف برسند. این فرصتها میتوانند یک پروژهی جدید، یک مأموریت بینالمللی یا تلاشی ساده در جهت کشف روشی جدید در روال امور روزانه باشد. اهداف، انگیزاننده هستند و رهبران را تحریک میکنند تا برای رسیدن به آن اهداف، به روشها و فرصتهای مختلف، با دیدهی ابتکار و خلاقیت بنگرند.
ممکن است اهداف برای برخی رهبران متقاعدکننده و قابلدسترس باشند. رهبران میتوانند فرصتهایی را برای پیشرفت، شناسایی کنند تا بتواند به اهداف برسند. این فرصتها میتوانند یک پروژهی جدید، یک مأموریت بینالمللی یا تلاشی ساده در جهت کشف روشی جدید در روال امور روزانه باشد. اهداف، انگیزاننده هستند و رهبران را تحریک میکنند تا برای رسیدن به آن اهداف، به روشها و فرصتهای مختلف، با دیدهی ابتکار و خلاقیت بنگرند.
پیشنهاد مطالعه :
2. تعیین استراتژی ها
در گام دوم، استراتژیهایی برای رسیدن به اهدافشان پیدا میکنند.
بهعنوانمثال مدیریت و رهبری که به دنبال افزایش مشروعیت باشد، ممکن است به دنبال یادگیری نحوهی صحبت کردن یا نوع زبان بدن در هنگام ارتباط با کارمندان باشد. یکی از راههای سرمایه گذاری در جهت آموزش رهبران و ایجاد فرصتهای یادگیری، میتواند داشتن یک مربی یا راهنما باشد. مربی نیز میتواند بهعنوان بازخورد دهنده یا منتقد عمل کند.
3. اقدام
درنهایت رهبرانی که همیشه دنبال یادگیری هستند، بیپروا اقدام میکنند.
یکی از راز های موفقیت رهبران بزرگ مصمم بودن است. رهبران یادگیرنده از اقدامات خود چیزهای جدید یاد میگیرند لذا بیمهابا اقدام کرده و از نتایج درس میگیرند. بازتاب کاری که رهبران میخواهند انجام دهند، باید پیش از اقدام ارزیابی شود.
اینکه از اقدامات رهبران، نتایج بهتری در آینده حاصل شود، از اهمیت بالایی برخوردار است. درک اصول تئوری برای سازمانها مهم نیست؛ این مهم است که بدانند توسعهی مهارتهای رهبری، الزاماً اقدامات هزینه برداری نیستند. مهارتهای رهبری میتواند بهطور سیستماتیک آموخته و بهکار گرفته شوند. همچنین در یادگیری تجربی، تکرار اشتباه نیز باید به حداقل برسد. اشتباهی که منجر به یادگیری نشود، تکرار خطا را به دنبال دارد. اما با درس گرفتن از اشتباهات، درواقع از فرصتهای یادگیری استفاده میشود.
رهبران چگونه میتوانند از مدیریت و رهبری یادگیرنده استفاده کنند؟
رهبری یادگیرنده، یادگرفتن مهارتهای رهبری در حین مدیریت و رهبری است.
اینکه رهبران باید صرفاً بهجای انجاموظیفه، شکست خود را نشانهای از عدم توسعهی کافی دیده و در جهت ارتقای تواناییهای مدیریت و رهبری گام بردارند. رهبران میتوانند دائماً به دنبال فرصتهایی باشند تا استعدادهای ذاتی خود را عملی کرده تا اعتمادبهنفس بیشتری بهدست آورند.
یک رهبر میتواند بهسادگی از خود بپرسد “آیا من در حال یادگیری هستم؟”. دریافت بازخورد از همکاران، میتواند نشانهای قدرتمند از وجود یادگیری یا عدم وجود آن باشد. مدیریت و رهبری که در اقدامات او، نشانههای بهبود و کاهش اشتباه و خطا دیده شود، واضح است که یادگیری انجامشده است.
نکتهی حائز اهمیت، اعمال آموختهها در اقدامات بعدی است. در تعریف یادگیری، تغییر در رفتار، بهعنوان نشانهای از حصول یادگیری نامبرده میشود. بهعبارتدیگر، صرف یادگیری تئوری ملاک نیست. بلکه باید تغییر در رفتار و عملکرد مشاهده شود تا تحقق یادگیری به اثبات رسد.
رهبران چگونه میتوانند همیشه در حال یادگیری باشند؟
رهبران سازمان میتوانند تمرکز بر پیشرفت بیشتر را، جایگزین مقایسه خود با دیگران کنند.
مقایسهی عملکرد خود با دیگران، بدون تجزیه و تحلیل نقاط قوت و ضعف فردی و کاری، مزیتی برای رهبر ندارد. رهبران میتوانند اشتباهات خود را تفسیر کنند و از آنها بهعنوان فرصتهای یادگیری بهره بگیرند.
در استخدام و ارتقا، ارجحیت به کسانی داده میشود که به دنبال رشد و توسعهی شغلی و فردی هستند. اینگونه افراد میتوانند نشانهها و فرصتهای پیشرفت را در سازمان یافته و از آنها به نحو احسن بهره ببرند. پروژههای سازمانی میتواند موقعیت مناسبی برای یادگیری به وجود بیاورد اما جذب فرصت از نشانههای مهم افراد علاقهمند به یادگیری است.
افرادی که رشد و توسعهی فردی را در اولویت وظایف کاری خود قرار میدهند، درواقع با بهکارگیری پتانسیل یادگیری خود، توأمان باعث ارتقا و بهبود عملکرد شغلی خود نیز میشوند. برای شناسایی توان بالقوه رشد و توسعه در افراد میتوان از تستهای استاندارد روانشناسی بهره جست. ارزیابی عملکرد و سیستمهای پاداش، رهبران را به سمت تمرکز بر توسعهی روزافزون قابلیتهای مدیریت و رهبری سوق میدهد.
برای دریافت اطلاعات بیشتر در این مورد به صفحه مشاوره کسب و کار مدیرنو مراجعه فرمایید. با ما در ارتباط باشید.