در این مقاله متوجه میشویم که؛ بازاریابی عصبی (Neuromarketing به فارسی نورومارکتینگ) چیست و چگونه در استراتژی کسب و کار خود پیاده کنید. همچنین پاسخ به این سوال که؛ آیا بازاریابی عصبی در کسب و کار قانونی است، اهمیت آن و نحوه عملکرد آن. و در ادامه؛ 6 مورد از تکنیک های نورومارکتینگ و نمونه های برجسته را معرفی خواهیم کرد و با نحوه پیاده سازی آن در استراتژی کسب و کار خود آشنا خواهید شد.
بازاریابی عصبی نورومارکتینگ چیست؟
بازاریابی عصبی یا نورومارکتینگ روش نوین بازاریابی و یک استراتژی است که از دانش علوم اعصاب و علوم شناختی برای شناسایی دقیق نیازها، خواسته ها و ترجیحات مشتری استفاده میکند. پاسخهای مصرفکنندگان به محرکهای بازاریابی را مطالعه میکند و واکنشهای ناخودآگاه نسبت به کمپینهای تبلیغاتی خاص، بستهبندی، طراحی و غیره را ارزیابی میکند.
آیا بازاریابی عصبی در کسب و کار قانونی است؟
بسیاری از دانشمندان ماهیت بحث برانگیز بازاریابی عصبی نورومارکتینگ در کسب و کار را برجسته میکنند. برخی افراد تصور می کنند که استفاده از چندین نوع تبلیغات ممکن است فریبنده و نادرست باشند. آنها همچنین اضافه میکنند که این روشها بر مغز افراد تأثیر میگذارد و مشتریان را تشویق میکند تا اقدام مورد نظر را انجام دهند. در مقابل، طرفداران آن ادعا میکنند که تکنیک های نورومارکتینگ آنها، به درک نیازها و خواسته های مشتریان کمک کرده و به آنها خدمات بهتری ارائه میدهند.
پیشنهاد مطالعه :بازاریابی خلاق چیست؟ و چرا اهمیت دارد؟
چرا بازاریابی عصبی در کسب و کار مهم است؟
اگرچه این امر بحث برانگیز است، اما هنوز برای مشاغل ضروری است. زیرا تکنیک های مختلف نورومارکتینگ برندها را قادر میسازد نیازها و ترجیحات مشتریان را درک کرده و آنها را برآورده کنند. آنها همچنین میتوانند پاسخ مشتریان به انواع مختلف تبلیغات، کمپینها و بسته بندی محصول را نیز مطالعه کنند. در نتیجه، صاحبان مشاغل میتوانند بهترین گزینه را از بین همه موجودات انتخاب کنند و اثربخشی کمپین ها و استراتژی ها را بهبود بخشند.
مزایای نورومارکتینگ چیست؟
- شناسایی پاسخهای ناخودآگاه مشتریان به تبلیغات، طرحها و روشهای مختلف
- توسعه استراتژیهای منحصر به فرد جدید
- هماهنگ شده با نیازها و خواستههای مخاطب
- بهبود کمپینها و استراتژیهای تبلیغاتی
- احساسات و عواطفی را که تبلیغات، آرم ها، عبارات خاص میتوانند در مشتریان ایجاد کنند را بررسی میکند
- بهبود تجربه و رضایت مشتری
- افزایش فروش
- خلق مزیت رقابتی
با کمک علوم اعصاب، بازاریابان میتوانند عناصر محصولی که پاسخ مطلوبی از مشتریان دریافت میکنند را شناسایی کرده و فروش را افزایش دهند. حالا که اهمیت آن را میدانید، زمان آن رسیده است که تشریح کنیم نورومارکتینگ روش نوین بازاریابی چگونه کار میکند.
بازاریابی عصبی دیجیتال چیست؟
بازاریابی عصبی دیجیتال یا Neuro-Marketing Digital، به استفاده از اصول و تکنیک های نورومارکتینگ (که مطالعه تأثیرات بازاریابی بر مغز و رفتار مصرفکنندگان است) در فضای دیجیتال اشاره دارد. این روش نوین بازاریابی شامل تحلیل نحوه واکنش مغز به محتوای دیجیتال و استفاده از این اطلاعات برای بهبود استراتژیهای بازاریابی است.
هدف بازاریابی عصبی دیجیتال چیست؟
هدف از این رویکرد، افزایش کارایی و تأثیرگذاری کمپینهای دیجیتال است و کمک به درک بهتر نیازها و ترجیحات مصرفکنندگان برای ایجاد تجربههای بازاریابی مؤثرتر و جذابتر.
ابزارها و تکنیک های نورومارکتینگ در بازاریابی عصبی دیجیتال شامل:
- تحلیل دادههای بیومتریک: استفاده از دادههای جمعآوری شده از فعالیتهای مغزی، ضربان قلب، و دیگر علائم بیولوژیکی برای درک بهتر واکنشهای احساسی و شناختی مصرفکنندگان به محتوای دیجیتال.
- تستهای A/B: آزمایشهای مختلف برای مقایسه نسخههای مختلف محتوای دیجیتال و ارزیابی اینکه کدام نسخه بیشتر با احساسات و ترجیحات مصرفکنندگان هماهنگ است.
- تحلیل بینایی و شناختی: استفاده از تکنیکهای تحلیل بصری برای بررسی اینکه کدام عناصر طراحی و محتوای دیجیتال بیشترین توجه و واکنشهای احساسی را جلب میکنند.
- پیشنهادات شخصیسازی شده: بر اساس تحلیلهای عصبی، ایجاد محتوا و پیشنهاداتی که به طور خاص برای نیازها و علایق فردی هر مصرفکننده طراحی شده است.
- تجزیه و تحلیل رفتار مصرفکننده: بررسی نحوه تعامل مصرفکنندگان با محتوای دیجیتال و پیشبینی رفتار آنها برای بهینهسازی استراتژیهای بازاریابی.
پیشنهاد مطالعه :
نورومارکتینگ روش نوین بازاریابی، چگونه کار میکند؟
نورومارکتینگ به عنوان روش نوین بازاریابی، از تصویربرداری رزونانس مغناطیسی کاربردی و ابزارهای الکتروانسفالوگرام برای اسکن مغز افراد و ارزیابی سیگنالهای فیزیولوژیکی و عصبی برای تبلیغات خاص، بستهبندی، طراحی و غیره استفاده میکند.
بازاریابان، تبلیغات، بسته بندی یا طراحی محصول را به مشتریان نشان میدهند و واکنشها و فعالیت مغز آنها را دنبال میکنند. پس از دریافت پاسخ و اندازهگیری تغییرات، شرکتها میتوانند تصمیم بگیرند که چه اقداماتی را باید انجام دهند.
اسکن مغز به برندها اجازه میدهد تا هر فعالیت مغزی مانند حرکت چشم، تغییر مردمک ها، حالت چهره، ضربان قلب، احساسات را ردیابی کرده و برندها را با بینش عمیق تری از مشتری مجهز کنند. بر اساس نتایج داده شده، شرکت ها می توانند تصمیم بگیرند که چگونه تبلیغات و محتوای خود، بسته بندی و طراحی محصول، طراحی وب سایت و برندسازی خود را بهبود بخشند تا توجه مخاطب را جلب کنند و با نیازهای مشتریان طنین انداز شوند.
پیشنهاد مطالعه :
تکنیک های نورومارکتینگ
اکنون که میدانید چیست و چگونه کار می کند، وقت آنست که شما را با 6 مورد تکنیک های مفید نورومارکتینگبه عنوان روش های نوین بازاریابی آشنا کنیم. برای اجرای موفقیت آمیز آن، برندها به ابزارهای ویژه و متخصصان این حوزه نیاز دارند. آنها به شما قدرت می دهند تا از تکنیک های نورومارکتینگ زیر استفاده کنید.
1. ردیابی چشم (نگاه)
این تکنیک بر نگاه و جایی که مشتریان آن را هدایت می کنند تمرکز دارد. با کمک آن میتوانید رنگها، فونتها، تبلیغات، طرحهایی که موفق به جلب توجه مشتریان میشوند را کشف کنید. علاوه بر این، ردیابی چشم همچنین می تواند اشیایی را که باعث سردرگمی این افراد می شود، نشان دهد. اگر به شناخت برند علاقه مند هستید، می توانید از سرعت شناخت مشتریان مطلع شوید.
این رویکرد به شما می گوید که آیا سطح بالایی از شناخت برند را نزد مشتریان بالقوه دارید یا باید روی آن کار کنید تا مردم شرکت شما را سریعتر به یاد بیاورند. هنگامی که ردیابی چشم را انتخاب می کنید، به شما امکان می دهد طراحی وب سایت، بسته بندی و تبلیغات را با هزینه کم بهبود بخشید. اگرچه مدیریت این تکنیک آسان است، اما به شما در ارزیابی احساسات مشتریان کمک نمی کند. بنابراین از آن با بیومتریک استفاده کنید تا تجزیه و تحلیل دقیق تری از مخاطبان هدف خود داشته باشید.
2. مردمک سنجی
این روش ارزیابی سطح مشارکت مشتریان را بررسی میکند که آیا مردمکها گشاد شدهاند یا خیر. با نتایج آن، میتوانید مراحل اصلاح تبلیغات، طراحی سایت و بستهبندی محصول را مشخص کنید. این رویکرد نسبتاً ارزان و آسان برای اجرا است.
3. کدگذاری صورت
این روش بر روی حالات چهره افراد برای شناسایی پاسخ های احساسی تمرکز می کند. این روش شما را قادر می سازد تا احساسات افراد را دریابید: شادی، ترس، اضطراب، تعجب، رضایت و غیره. با قیمت نسبتاً ارزان، اطلاعاتی را دریافت خواهید کرد که به شما در بهبود محتوای تبلیغاتی و ایجاد طنین بین مخاطبان کمک می کند.
4. بیومتریک
این تکنیک سطح درگیری و نوع پاسخ (مثبت یا منفی) را بر اساس تنفس پوست، هدایت و ضربان قلب مشخص می کند. بیومتریک به شما این امکان را می دهد که محتوای تبلیغاتی خود را مطابق با خواسته های مردم بسازید. همراه با ردیابی چشم، می تواند تبلیغات و محتوایی را که برای آنها انتخاب می کنید به میزان قابل توجهی بهبود بخشد.
5. الکتروانسفالوگرام
این به شما امکان میدهد با کمک سیگنالهای الکتریکی که از نورونهای داخل مغز میآید، تعامل و یادآوری مشتریان را آشکار کنید. این تکنیک نسبتاً گران به شما امکان می دهد تغییرات را در دوره های کوتاه ارزیابی کرده و کیفیت تبلیغات و برندسازی را بهبود بخشید.
6. تصویربرداری رزونانس مغناطیسی عملکردی (fMRI)
این روش، گرانترین رویکرد پاسخهای عاطفی دقیق، یادآوری و تعامل با مشتری را ارائه میدهد. برای انجام این روش به آزمایشگاه نیاز دارید. fMRI جریان خون در مغز را در طول فعالیت عصبی بالا شناسایی میکند. در نتیجه، اطلاعاتی را دریافت می کنید که به بهبود برندسازی و تعیین قیمت کمک می کند.
اکنون که میدانید از روشهایی که میتوانید استفاده کنید و کدام یک از آنها به اهدافتان کمک میکند، میدانید، زمان آن فرا رسیده است که چگونه آنرا به طور مؤثر بخشی از استراتژی کسب و کار خود کنید.
چگونه بازاریابی عصبی را در استراتژی کسب و کار خود پیاده کنید؟
این امر یک مفهوم گسترده است که به بازاریابان کمک می کند تا کسب و کار خود را سریعتر رشد دهند. با این حال، شما باید بدانید که چگونه روش های آن را با استراتژی خود تطبیق دهید تا موثر باشد. ما برخی از مراحل را برای شما آماده کرده ایم که باید در نظر بگیرید.
الگوهای ردیابی چشم را مطالعه کنید.
اگرچه ممکن است توجه زیادی به حرکات چشم و تغییرات در آنها نداشته باشید، آنها میتوانند بینشی در مورد کسب و کار شما ارائه دهند. ردیابی چشم می تواند تشخیص دهد که آیا مشتریان تبلیغات، بسته بندی محصول و طراحی شما را دوست دارند یا خیر. این تکنیک همچنین میتواند عناصر موجود در تبلیغات شما را به صورت آنلاین و درون فروشگاهی تعیین کند که توجه بیشتری را جلب میکند.
با مطالعه نگاه مشتریان، تیم شما می تواند چیزهایی را هدف قرار دهد که به برجسته شدن و جذب مخاطب کمک می کند. گروهی از شرکت کنندگان در تحقیق را جمع آوری کنید تا بفهمید که آیا مشتریان رنگ، فونت و تصاویر شرکت شما را دوست دارند یا خیر. با دقت به مشتریان نگاه کنید تا دریابید که آیا آنها با تبلیغات شما در فروشگاه درگیر شده اند یا خیر. وقتی متوجه شدید، میدانید که در مرحله بعد با تبلیغات، بستهبندی و نام تجاری خود چه کنید.
یک شخصیت مثبت ایجاد کنید.
این یک واقعیت شناخته شده است که لبخند باعث جلب توجه می شود و تصاویر شادی باعث ترشح اندورفین می شود. در نتیجه مردم تعامل بیشتری پیدا کرده و پذیرا تر می شوند. صمیمیت، گشاده رویی و شاد بودن شما را قادر می سازد به مخاطب نزدیکتر باشید. اعتماد و شفافیت را ایجاد خواهد کرد. اگر تصویر یک فرد خندان را روی تبلیغات یا پست های رسانه های اجتماعی خود قرار دهید، تصویر مثبتی از برند شما را شکل می دهد. احتمال خرید از شرکت شما بیشتر خواهد بود.
قوانین ورود را ساده کنید.
وقتی از مشتریان بالقوه میخواهید که جزئیات ارتباطی خود را برای استفاده آزمایشی رایگان درج کنند، به احتمال زیاد آنها را بترسانید. آنها به دنبال سرویسی می گردند که به این اطلاعات نیاز ندارد. کاربرانی که بدون ارسال مشخصات جزئی برای یک دوره آزمایشی رایگان ثبت نام می کنند، احتمال بیشتری دارد که به مشتری تبدیل شوند. پس این واقعیت را در نظر بگیرید و سعی کنید موانع ورود را کاهش دهید. می توانید فرآیند ثبت نام را ساده کنید، فرم های وب بصری ایجاد کنید و سفر خریدار را بهبود بخشید.
ترفندهای روانی را اجرا کنید.
بازاریابان ترفندهای متعددی را برای جذب مشتریان و تحت تاثیر قرار دادن تصمیمات خرید آنها به کار می گیرند. شرکت ها از قیمت های خاصی استفاده می کنند تا خریداران را متقاعد کنند که صرفه جویی آنها را زیاد می کنند. به عنوان مثال، شما اغلب با قیمت هایی مانند 999 هزار تومن به جای یک میلیون مواجه شدهاید.
بازاریابان عصبی «ترفندهای» دیگری که ممکن است برای درآمد برند آنها مفید باشد را برجسته میکنند. اگر اجناس با رنگ های روشن را در قفسه های بالایی قرار دهید و کالاهایی با رنگ های تیره در قفسه های پایین قرار دهید، احتمال افزایش فروش شما بیشتر است.
پیشنهاد مطالعه: 6 اشتباه آزار دهنده در فروش
از بازاریابی حسی استفاده کنید.
با جلب نظر مشتریان، می توانید به آنها دسترسی پیدا کنید و تصویر مثبتی از یک برند بسازید. شما توجه مخاطب را جلب کرده و اعتماد ایجاد خواهید کرد. بوهای خوب و نور دلپذیر می تواند فضایی استثنایی ایجاد کند و تجربه ای برجسته را برای مشتریان تضمین کند. تاثیر مثبتی روی فروش خواهد داشت. رایحه ها می توانند خاطرات عالی ایجاد کنند و مردم با برند شما ارتباط بهتری برقرار می کنند.
ادامه این روند واضح است، بنابراین اجازه دهید به چند مثال واقعی بپردازیم. آنها به شما سرنخی برای ایجاد یک استراتژی منحصر به فرد ارائه میدهند.
مثال و نمونه هایی از بازاریابی عصبی در کسب و کار ها
ما چند نمونه آماده کرده ایم که سودمندی تحقیقات و مطالعه در این حوزه را نشان می دهد. خواهید دید که برندها حتی طرح های خود را به مناسب ترین گزینه ها برای مشتریان تغییر می دهند.
چیپس آهوی
نام تجاری افسانه ای کوکی اولین نمونه ما از نحوه نزدیک شدن بازاریابی عصبی به مصرف کنندگان است. پس از انجام تحقیقات، تیم برندینگ اطلاعات مهمی را در مورد بسته بندی محصول دریافت کرد. بازاریابان متوجه شدند که مردم نمی توانند اطلاعات روی محصول را بخوانند زیرا برند از رنگ های نامناسب استفاده می کند. برای رفع مشکل و یافتن طراحی مناسب، این شرکت تکنیک ردیابی چشم را اجرا کرد. تیم Chips Ahoy گزینههای طراحی متفاوتی را نشان داد و بر اساس پاسخ، بهترین را انتخاب کرد. این برند بسته بندی را تغییر داد و متن، تصویر و رنگ ها را بهبود بخشید.
بازی تاج و تخت
این تحقیق به این منظور طراحی شده است که نشان دهد آیا مردم مطالب ویدیویی را جذابتر از صدا میدانند. برای پی بردن به این موضوع، محققان همان صحنه های ویدئویی و کتاب صوتی بازی تاج و تخت را برای تجزیه و تحلیل پاسخ های فیزیکی شرکت کنندگان برداشتند. نتایج نشان داد که ویدیو 15 درصد جالبتر بود، اما کتاب صوتی باعث ضربان نبض سریعتر و دمای بدن و هدایت پوست بالاتری شد.
نتیجه گیری
بازاریابی عصبی نورومارکتینگ روش نوین بازاریابی است که مزایا و دلایل زیادی برای کسب و کار شما دارد. برای رشد فروش و درآمد شرکت خود میتوانید از کمک مدیرنو استفاده کنید، بنابریان در صورت تمایل از طریق بخش تماس با ما با کارشناسان ما در ارتباط باشید.
منابع: sendpulse ، هیئت تحریریه مدیرنو