در این مقاله از مدیرنو به اینکه تفاوت kpi و okr یا شاخص و هدف چیست میپردازیم. شاخص OKR (Objectives and Key Results) یک چارچوب مدیریتی برای تعیین اهداف و نتایج کلیدی است که به شرکتها و تیمها کمک میکند تا اهداف استراتژیک خود را به وضوح تعریف کنند و پیشرفت آنها را اندازهگیری کنند.
این شاخص اولین بار توسط اندی گروو، یکی از بنیانگذاران اینتل، مطرح شد و سپس توسط جان دوئر، یکی از سرمایهگذاران معروف، به شرکتهایی مانند گوگل معرفی شد.
اجزای OKR چیست؟
- Objectives (اهداف)
- Key Results (نتایج کلیدی)
مزایای استفاده از OKR
- شفافیت و تمرکز بیشتر بر روی اهداف کلیدی.
- ایجاد انگیزه و تعامل بیشتر بین اعضای تیم.
- امکان پیگیری و اندازهگیری پیشرفت به صورت دقیق.
- تسهیل در هماهنگی بین تیمها و بخشهای مختلف سازمان.
اهداف و نتایج کلیدی okr
در چارچوب OKR (Objectives and Key Results)، اهداف و نتایج کلیدی به طور جداگانه تعریف میشوند و هر کدام ویژگیها و نقش خاصی دارند. در اینجا توضیحات مفصلی در مورد هر کدام ارائه شده است:
1- اهداف (Objectives)
تعریف:
اهداف (Objectives) بیانکننده مقصد نهایی و آن چیزی هستند که تیم یا سازمان قصد دارد به آن دست یابد. اهداف باید الهامبخش، قابل فهم، و قابل دستیابی باشند.
ویژگیهای اهداف:
- الهامبخش و انگیزشی: اهداف باید به گونهای تعریف شوند که انگیزه و اشتیاق در تیم ایجاد کنند.
- کیفی: اهداف معمولاً کیفی هستند و به صورت کمی مشخص نمیشوند.
- ماندار: اهداف باید دارای یک بازه زمانی مشخص باشند تا بتوان پیشرفت به سمت آنها را پیگیری کرد.
- واضح و قابل فهم: اهداف باید به وضوح بیان شوند تا همه افراد تیم بفهمند که چه چیزی قرار است به دست آید.
مثالهایی از اهداف:
- بهبود تجربه مشتریان
- افزایش سهم بازار
- توسعه یک محصول جدید نوآورانه
- بهبود فرهنگ سازمانی
پیشنهاد مطالعه :
2- نتایج کلیدی (Key Results)
تعریف:
نتایج کلیدی (Key Results) نشاندهنده دستاوردهای مشخص و قابل اندازهگیری هستند که نشان میدهند چقدر به اهداف نزدیک شدهایم. نتایج کلیدی به صورت کمی بیان میشوند و باید بتوان آنها را به صورت عینی اندازهگیری کرد.
ویژگیهای نتایج کلیدی:
- قابل اندازهگیری: نتایج کلیدی باید به صورت عددی و کمی باشند تا پیشرفت به سمت اهداف به وضوح مشخص شود.
- قابل دستیابی: نتایج کلیدی باید چالشی اما واقعبینانه باشند.
- زماندار: مانند اهداف، نتایج کلیدی نیز باید دارای بازه زمانی مشخص باشند.
- خاص و شفاف: نتایج کلیدی باید دقیق و شفاف بیان شوند تا هیچ گونه ابهامی در مورد اینکه چه چیزی باید به دست آید، وجود نداشته باشد.
پیشنهاد مطالعه :
مثالهایی از نتایج کلیدی:
-
برای هدف “بهبود تجربه مشتریان”:
1. افزایش نمره رضایت مشتریان (NPS) از ۷۰ به ۸۵.
2. کاهش زمان پاسخگویی به مشتریان از ۲۴ ساعت به ۱۲ ساعت.
3. افزایش نرخ بازگشت مشتریان از ۴۰٪ به ۶۰٪.
-
برای هدف “افزایش سهم بازار”:
1. افزایش سهم بازار از ۲۰٪ به ۲۵٪.
2. جذب ۵۰ مشتری جدید در سه ماه آینده.
3. افزایش فروش ماهانه از ۱۰۰ هزار دلار به ۱۵۰ هزار دلار.
فرآیند تنظیم و پیگیری OKRها
1. تعریف اهداف و نتایج کلیدی: ابتدا تیمها و مدیران اهداف و نتایج کلیدی را مشخص میکنند.
2. انتقال و هماهنگی: اهداف و نتایج کلیدی به اعضای تیم منتقل میشوند و اطمینان حاصل میشود که همه آنها را درک کردهاند.
3. پیگیری و بازبینی: پیشرفت به سمت نتایج کلیدی به طور منظم پیگیری و بررسی میشود.
4. بازخورد و تطبیق: بر اساس بازخوردها و شرایط، ممکن است اهداف و نتایج کلیدی تطبیق داده شوند.
تفاوت kpi و okr یا تفاوت شاخص و هدف
KPI (Key Performance Indicator) و OKR (Objectives and Key Results) دو ابزار مدیریت عملکرد هستند که سازمانها برای پیگیری و ارزیابی عملکرد خود استفاده میکنند، اما تفاوت های اساسی بین kpi و okr یا شاخص و هدف وجود دارد:
1. تعریف و هدف:
– KPI: KPIها شاخصهای عملکردی هستند که برای اندازهگیری عملکرد در برابر اهداف مشخص شده استفاده میشوند. این شاخصها میتوانند کمی و کیفی باشند و معمولاً برای پایش روندهای جاری و بهبود عملکرد به کار میروند.
– OKR: OKR یک چارچوب هدفگذاری است که شامل تعیین اهداف (Objectives) مشخص و کلیدی (Key Results) برای دستیابی به آن اهداف است. OKRها به شفافسازی و تمرکز بر روی اهداف بلندمدت و بهبود مستمر کمک میکنند.
2. زمانبندی:
– KPI: KPIها معمولاً به صورت مستمر و در دورههای زمانی مختلف مانند ماهانه، سهماهه یا سالانه پیگیری میشوند.
– OKR: OKRها غالباً به صورت دورهای، معمولاً سهماهه یا سالانه تعیین و بررسی میشوند.
3. محدودیتها و انعطافپذیری
– KPI: KPIها معمولاً ثابتتر هستند و تغییرات کمتری دارند. آنها به عنوان شاخصهای اصلی برای پیگیری عملکرد در برابر اهداف معین استفاده میشوند.
– OKR: OKRها انعطافپذیرتر هستند و میتوانند به مرور زمان بر اساس اولویتها و شرایط تغییر کنند. آنها به سازمانها کمک میکنند تا به صورت دینامیک به تغییرات پاسخ دهند.
پیشنهاد مطالعه :
4. تمرکز و شفافیت:
– KPI: KPIها بیشتر بر روی اندازهگیری عملکرد فعلی و تحلیل دادهها تمرکز دارند.
– OKR: OKRها بیشتر بر روی تعیین و دستیابی به اهداف بلندمدت و ارتقاء عملکرد متمرکز هستند و شفافیت بالایی در مورد اهداف و نتایج مورد انتظار فراهم میکنند.
پیشنهاد مطالعه :
مثال
– KPI: تعداد فروشهای ماهانه، میزان رضایت مشتریان، نرخ بازگشت سرمایه.
– OKR: هدف: افزایش رضایت مشتریان؛ نتیجه کلیدی: دستیابی به نرخ رضایت 90% در پایان سهماهه.
نحوه محاسبه okr
محاسبه و ارزیابی OKR (Objectives and Key Results) شامل چند مرحله مشخص است که هر کدام به صورت منظم و با دقت انجام میشود. در ادامه مراحل کلی تعیین، پیگیری و ارزیابی OKR را شرح میدهم:
1. تعیین اهداف (Objectives):
– هدف: مشخص کردن اهداف اصلی که میخواهید به آنها دست یابید. این اهداف باید الهامبخش، روشن و قابل اندازهگیری باشند.
– مثال: افزایش رضایت مشتریان.
2. تعیین نتایج کلیدی (Key Results):
– نتایج کلیدی: تعیین نتایج قابل اندازهگیری که نشاندهنده پیشرفت به سمت اهداف تعیینشده هستند. این نتایج باید مشخص، زمانبندیشده و قابل اندازهگیری باشند.
مثال:
1. دستیابی به نرخ رضایت مشتریان 90% در پایان سهماهه.
2. کاهش زمان پاسخگویی به درخواستهای مشتریان به کمتر از 24 ساعت.
3. افزایش نرخ حفظ مشتریان به 95%.
3. اجرای برنامهها و اقدامات:
– برنامهها و اقدامات: برنامهریزی و اجرای فعالیتها و اقدامات مورد نیاز برای دستیابی به نتایج کلیدی.
– مثال: برگزاری دورههای آموزشی برای تیم خدمات مشتریان، بهبود سیستمهای پشتیبانی و نرمافزارهای مورد استفاده.
4. پیگیری و ارزیابی پیشرفت
– پیگیری: به صورت منظم (مثلاً هفتگی یا ماهانه) پیشرفتها را بررسی و نتایج کلیدی را ارزیابی کنید.
– ابزارها: استفاده از داشبوردها، گزارشها و جلسات منظم برای بررسی پیشرفت و انجام اصلاحات لازم.
پیشنهاد مطالعه :
5. ارزیابی نهایی و بازخورد
– ارزیابی نهایی: در پایان دوره (مثلاً سهماهه)، نتایج کلیدی را بررسی کنید و میزان دستیابی به اهداف را ارزیابی کنید.
– بازخورد: بازخوردها را جمعآوری کرده و در جلسات بازخورد با تیمها به اشتراک بگذارید تا برای دورههای بعدی بهبود یابید.
نحوه محاسبه و ارزیابی نتایج کلیدی (Key Results):
برای ارزیابی نتایج کلیدی، میتوانید از سیستم نمرهدهی استفاده کنید که معمولاً به صورت درصدی یا عددی است:
– 0% تا 100%: برای هر نتیجه کلیدی، درصد دستیابی را محاسبه کنید.
– سیستم نمرهدهی عددی (مثلاً 0 تا 1): برای هر نتیجه کلیدی، نمرهای از 0 تا 1 اختصاص دهید، که 0 نشاندهنده عدم دستیابی و 1 نشاندهنده دستیابی کامل است.
مثال محاسبه OKR:
فرض کنید هدف (Objective) شما “افزایش رضایت مشتریان” است و نتایج کلیدی (Key Results) به شرح زیر است:
1. دستیابی به نرخ رضایت مشتریان 90% در پایان سهماهه.
2. کاهش زمان پاسخگویی به درخواستهای مشتریان به کمتر از 24 ساعت.
3. افزایش نرخ حفظ مشتریان به 95%.
نتایج نهایی به دست آمده:
1. نرخ رضایت مشتریان به 85% رسید (85/90 = 0.94 یا 94%).
2. زمان پاسخگویی به 22 ساعت کاهش یافت (22/24 = 0.92 یا 92%).
3. نرخ حفظ مشتریان به 93% رسید (93/95 = 0.98 یا 98%).
میانگین نمرات:
(94% + 92% + 98%) / 3 = 94.67%
بنابراین، ارزیابی کلی برای این OKR حدود 94.67% است.
چند نمونه okr
OKRها (Objectives and Key Results) یکی از ابزارهای مدیریت هدفگذاری هستند که توسط شرکتها و سازمانها برای تعیین و پیگیری اهداف و نتایج کلیدی مورد استفاده قرار میگیرند. در زیر چند نمونه OKR آورده شده است:
نمونه OKR برای یک تیم بازاریابی
هدف (Objective): افزایش شناخت برند در بازار
– نتایج کلیدی (Key Results):
1. افزایش تعداد بازدیدکنندگان وبسایت به 50 هزار در ماه
2. دستیابی به 20 هزار دنبالکننده جدید در شبکههای اجتماعی
3. انتشار 10 مقاله در رسانههای معروف
پیشنهاد مطالعه :
نمونه OKR برای یک تیم فروش
هدف (Objective): افزایش فروش محصولات جدید
– نتایج کلیدی (Key Results):
1. دستیابی به فروش 1 میلیون دلار در محصولات جدید
2. آموزش 50 نفر از فروشندگان به صورت کامل در مورد محصولات جدید
3. انجام 100 دموی محصولات جدید برای مشتریان بالقوه
پیشنهاد مطالعه :
نمونه OKR برای یک تیم منابع انسانی
هدف (Objective): بهبود فرآیندهای جذب و استخدام
– نتایج کلیدی (Key Results):
1. کاهش میانگین زمان استخدام از 60 روز به 45 روز
2. افزایش نرخ پذیرش پیشنهادات شغلی از 70% به 85%
3. برگزاری 5 کارگاه آموزشی برای بهبود مهارتهای مصاحبهگران
نمونه OKR برای یک تیم توسعه نرمافزار
هدف (Objective): بهبود کیفیت نرمافزار
– نتایج کلیدی (Key Results):
1. کاهش تعداد باگهای گزارش شده در ماه از 100 به 50
2. افزایش نرخ پوشش تستهای واحد از 60% به 90%
3. دستیابی به رضایت مشتری با امتیاز 4.5 از 5 در نظرسنجیهای پشتیبانی
نمونه OKR برای یک تیم پشتیبانی مشتری
هدف (Objective): بهبود رضایت مشتریان
– نتایج کلیدی (Key Results):
1. کاهش زمان پاسخگویی به تیکتهای مشتریان از 24 ساعت به 12 ساعت
2. افزایش نرخ حل مشکلات در اولین تماس از 70% به 90%
3. دستیابی به امتیاز رضایت مشتریان (CSAT) به 4.8 از 5
نمونه OKR برای یک تیم تولید محتوا
هدف (Objective): تولید محتوای ارزشمند و جذاب برای کاربران
– نتایج کلیدی (Key Results):
1. انتشار 20 مقاله جدید با کیفیت بالا در وبلاگ
2. افزایش نرخ مشارکت کاربران (engagement) در پستهای وبلاگ به 15%
3. دستیابی به 10 هزار دانلود برای محتواهای قابل دانلود (مثل ایبوکها و گزارشها)
نمونه OKR برای یک تیم توسعه محصول
هدف (Objective): راهاندازی موفقیتآمیز یک ویژگی جدید در محصول
– نتایج کلیدی (Key Results):
1. تکمیل توسعه ویژگی جدید تا تاریخ معین
2. انجام 100 تست کاربری (user testing) برای بهبود تجربه کاربری
3. دریافت بازخورد مثبت از 80% کاربران اولیه (beta testers)
نمونه OKR برای یک تیم مالی
هدف (Objective): بهبود مدیریت مالی و بهینهسازی هزینهها
– نتایج کلیدی (Key Results):
1. کاهش هزینههای عملیاتی به میزان 10%
2. بهبود دقت پیشبینی مالی با خطای کمتر از 2%
3. اجرای 3 پروژه بهینهسازی مالی که مجموعاً 200 هزار دلار صرفهجویی ایجاد کنند
نمونه OKR برای یک تیم تحقیق و توسعه (R&D)
هدف (Objective): تسریع فرآیند نوآوری و تحقیق
– نتایج کلیدی (Key Results):
1. معرفی 5 مفهوم جدید برای محصولات نوآورانه
2. کاهش زمان چرخه تحقیق و توسعه از 6 ماه به 4 ماه
3. ثبت 3 پتنت جدید
نمونه OKR برای یک تیم IT
هدف (Objective): بهبود امنیت سیستمها و دادهها
– نتایج کلیدی (Key Results):
1. انجام 4 ارزیابی امنیتی جامع در طول سال
2. کاهش تعداد حوادث امنیتی گزارش شده به کمتر از 5 در سال
3. آموزش امنیتی برای تمام کارکنان و دستیابی به نرخ قبولی 100%
نمونه OKR برای یک تیم عملیات
هدف (Objective): افزایش بهرهوری عملیاتی
– نتایج کلیدی (Key Results):
1. کاهش زمان چرخه تولید از 10 روز به 7 روز
2. افزایش نرخ بهرهوری کارکنان به 95%
3. دستیابی به رضایت کارکنان با امتیاز 4.5 از 5 در نظرسنجیهای داخلی
نتیجه گیری
استفاده از OKR به سازمانها کمک میکند تا اهداف شفاف، قابل اندازهگیری و انگیزشی تعیین کنند و از طریق نتایج کلیدی قابل اندازهگیری، پیشرفت به سمت این اهداف را پیگیری و ارزیابی کنند.
استفاده از OKRها به سازمانها کمک میکند تا اهداف خود را به صورت ساختارمند تعیین کرده و به نتایج مطلوب دست یابند. همچنین به طور متمرکز و هماهنگ به اهداف بلندمدت و کوتاهمدت خود برسند و پیشرفت خود را به صورت مستمر ارزیابی و بهبود بخشند. در نتیجه، KPIها و OKRها ابزارهای مکملی هستند که به سازمانها کمک میکنند تا هم عملکرد جاری را پیگیری کنند و هم بر روی اهداف استراتژیک تمرکز کنند.
نمونههای ذکر شده در این مقاله به خوبی نشان میدهند که OKRها چگونه میتوانند به تیمها کمک کنند تا اهداف مشخص و قابل اندازهگیری داشته باشند و به نتایج مطلوب دست یابند.
اگر در سازمان خود با چالش های مدیریت منابع انسانی مواجه هستید و نیاز به ارزیابی عملکرد کارکنان و یا ارزیابی عملکرد سازمانی دارید ، با کارشناسان مدیرنو به صورت رایگان تماس بگیرید.
منبع : هیئت تحریریه مدیرنو