در این مقاله از مدیرنو؛ به اینکه چگونه یک مدیرعامل موفق باشیم میپردازیم. برای پاسخ به این سؤال که چگونه میتوان به یک مدیرعامل موفق تبدیل شد باید یک سری موارد را بدانیم. مدیران عامل موفق از چه الگوهایی پیروی میکنند؟ چرایی کارشان در چیست و چه چیزهایی برایشان از اهمیت بیشتری برخوردار است؟ برای پاسخ به این سؤالات، ما 200 مدیر عامل بسیار موفق را شناسایی کردیم و با 67 نفر از آنها مصاحبههای عمیق انجام دادیم.
دریافتیم که هیچ دستور العمل سادهای برای موفقیت وجود ندارد، اما فضیلت در سادگی ست.
در واقع، مدیران عاملی که با آنها مصاحبه کردیم، میتوانستند استراتژیهای تجاری خود را در آسانسور یک برج توصیف کنند. همچنین متوجه شدیم که، همه مدیران عامل دارای مسئولیتهای یکسانی مثل، کار با هیئت مدیره، تعامل با سهامداران، تعیین جهت و ایجاد فرهنگ مثبت کاری در سازمان هستند.
دلیل اصلی تفاوت یک مدیر عامل موفق از سایر مدیران عامل، نحوه برخورد آنها با وظایف است. همه مدیران عامل مورد تحقیق ما، در بعضی از آنها عالی و در بقیه خوب بودند.
همه مدیران عامل موفق مجموعهای متمایز از ذهنیتها را در برابر چنین مسئولیتهای کلیدی اعمال کردند. در تلاش خودمان برای سادگی، شش طرز فکری را که مشخصه مدیران عامل بزرگ و موفق هستند را شناسایی کردیم.
شش توصیه برای مدیر عامل موفق شدن
جسور باشید
بااینحال، یکی از خصوصیات بارز یک مدیرعامل موفق جسور بودن آن است، چون در غیر این صورت نتیجهای بهجز متوسط بودن یا افول نصیب سازمان نخواهد شد.
جسور بودن مدیرعامل به معنای ندیدن جنبههای منفی مسائل در مواقع عدم اطمینان و بحرانی نیست. قطعاً هر مدیری، خصوصاً یک مدیر عامل موفق میخواهد از اشتباه کردن اجتناب کند، اما جسورانه عمل کردن و فعالانه به دنبال فرصتهای مهم گشتن یکی از پارامترهای اصلی موفقیت در راهبری سازمان است.
مدیران عامل موفق سطح آرزوها، چشم انداز و اهداف شرکت را بالا برده و به دنبال رهبری بلامنازع در تجارت و بازار هستند.
در واقع، مدیران عامل موفق، آیندهپژوهانی عالی هستند و بالطبع میتوانند چشم انداز درستی برای سازمان تعریف کنند. این گروه از مدیران همیشه به فکر کاهش ضررهای خود هستند و به همین دلیل هم اگر حرکتی را غیرضروری تشخیص دهند، به استراتژیهای اصلی خود پایبند خواهند بود و آن اقدام را انجام نخواهند داد. برای چنین مدیران عاملی، چشم انداز اولین و اصلیترین اولویت کاری است.
به مسائل نرم مثل مسائل سخت توجه کنید.
یکی از دلایلی که باعث میشود از هر سه استراتژی فقط یک مورد با موفقیت اجرا شود، مقاومتهای پرسنل و فرهنگ سازمانی در مقابل تغییر است. به همین دلیل است که «مهارتهای نرم» – یعنی مسائل مربوط به مردم و فرهنگ – میتواند سختترین و زمان برترین امور برای درست کردن باشد.
تحقیقات نشان داده که: شرکتهایی که مهارتهای نرم را حل میکنند بیش از دو برابر (از 30 تا 79 درصد) در اجرای استراتژیها با موفقیت بیشتری عمل میکنند.
یک مدیرعامل موفق برای اینکه سازمان خود را با خود همراه کند، باید تغییرات را قبل از اجرا مطرح کرده و الزام اجرای تغییرات را برای پرسنل خود تشریح نماید.
مسائل روانی تیم را حل کنید
یک مدیرعامل موفق برای ایجاد یک تیم با عملکرد بالا، با نقشها شروع میکند نه افراد.
چنین مدیران عاملی برای هر پست بهتناسب خصوصیات، نیازمندیها و چشم انداز آن، افرادی را پیدا میکنند که بتوانند آن کارها را انجام دهند. چنین مدیرانی هیچوقت برای پرسنل خود پست تراشی نمیکنند. آنها روندی را برای عملکرد کلی طراحی کرده و طیف وسیعی از تخصصها را گرد هم میآورند.
یک مدیر عامل موفق باید با هر یک از پرسنل خود در تعامل بوده و درعینحال فاصلهای را جهت حفظ چهارچوبهای کاری رعایت کند. همانطور که میبینید مسائل نرم در پیشبرد تمامی امور مهم و کلیدی هستند.
به مدیران میانی خود کمک کنید تا به کسب و کار شما کمک کنند.
رشد و توسعه مدیران میانی و سرپرستان در سازمان از اهمیت بالایی برخوردار است.
یک مدیرعامل موفق به خوبی از جایگاه و تأثیر این گروه از مدیران با خبر بوده و برای رشد و توسعه این گروه از مدیران برنامههای جامع و مدونی را تدوین میکنند. جریان ارتباطی باز، اجازه مشارکت در تصمیمگیریها و همچنین تدوین برنامههای آموزشی مدون میتواند در رشد و توسعه این گروه از مدیران تأثیر به سزایی داشته باشد. آموزش مدیران و سرپرستان به رشد و توسعه آنها کمک شایانی خواهد کرد.
پیشنهاد مطالعه :
با “چرایی؟” شروع کنید.
چرایی سازمان و استراتژیهای اجرایی شما حداقل باید آنقدر قدرتمند باشد که بتواند به مردم الهام بخشد. از طرفی، این چرایی باید بهاندازه کافی ساده باشد که بهراحتی قابلدرک بوده و بتواند منطقی بودن سازمان و اهدافش تشریح کند. هر شرکتی میتواند چرایی خاص و منحصربهفرد خود را داشته باشد. اما، شرکتهایی که اهداف اجتماعی مشخصی دارند در 20 سال گذشته عملکرد قابلتوجهی از S&P 500 داشتهاند.
یک مدیرعامل موفق از خود میپرسد چرا شرکتش وجود دارد؟ سپس آن چرایی را بخش ذاتی و جداییناپذیر از جریان کسب و کار خود میدانند.
آنها به خوبی میدانند که همسویی استراتژی با چرایی سازمان، میتواند زمینههای جدیدی از رشد را برای کسب و کارشان باز کند. یک مدیرعامل موفق از چنین همسویی میتواند رفاه کارکنان را افزایش داده و فرهنگ وفاداری را ایجاد کند.
کارهایی را انجام دهید که فقط خودتان میتوانید انجام دهید.
مدیر بودن یک شغل 24 ساعته است، اما هیچکس توانایی کار کردن با چنین روندی را ندارد. یک مدیرعامل موفق، مدیریت بر خود را در اولویت قرار میدهد. درسته که مدیریت بر خود امری شخصی است، اما نقاط مشترکی بین مدیریت بر خود و مدیریت بر سازمان وجود دارد.
مهمترین نکته در مدیریت بر خود، انضباط شخصی بهویژه در مورد استفاده از زمان است.
برای مدیریت زمان روشها و ابزارهای مختلف سنتی و مدرنی وجود دارد که میتوانید با توجه به علایق خود از یکی از این تکنیکهای استفاده کنید. این نکته را نیز به خاطر داشته باشید که، یک مدیرعامل موفق برای پیشبرد اهداف و امور کاری خود به انعطاف پذیری هم نیازمند است.
این انعطاف پذیری برای امور غیرمترقبه و ضروری است. پیشنهاد دیگر برای بالا بردن کارایی، استفاده از زمانهای استراحت کوتاه بین فعالیتهای متمرکز است. یک مدیرعامل موفق، در طول ساعات کاری خود از وقفههایی برای ریکاوری فکری و بدنی خود استفاده میکند.
هیچ کتابی نمیتواند یک مدیر عامل موفق بسازد.
همانطور که مطالعه کتاب آئیننامه رانندگی نمیتواند شما را به رانندهای قهار تبدیل نماید، کتب و مقالات مدیریتی نیز نمیتوانند از شما یک مدیرعامل موفق بسازند. پیشنهاد میشود بعد از مطالعه هر کتاب یا مقاله، راهکارهای توصیه شده را با توجه به نقاط قوت و ضعف سازمانتان پیاده سازی کنید و در صورتی که نیاز به راهنمایی و بومی سازی راهکارها داشتید میتوانید با کارشناسان واحد مشاوره “مدیرنو” تماس بگیرید.
منبع: bloomberg
کلیدواژه ها: چگونه یک مدیر عامل موفق باشیم