در این مقاله از مدیرنو؛ به اینکه مزیت رقابتی چیست، راههای ایجاد مزیت رقابتی در کسب و کار، انواع و ویژگی مزیت رقابتی، اهمیت آن بر عملکرد و رشد کسب و کار و مثال از مزیت رقابتی خواهیم پرداخت. هر کسب و کار بزرگ یا کوچکی، به یک مزیترقابتی نیاز دارد تا خود را از رقبا متمایز کند. در دنیای تجارت به شدت تهاجمی امروز، هر مزیتی برای کسب و کار شما از اهمیت زیادی برخوردار است. کسب مزیترقابتی مستلزم برنامهریزی استراتژیک، تحقیقات گسترده و سرمایه گذاری در بازاریابی است.
مزیت رقابتی چیست ؟
مزیترقابتی به عوامل یا ویژگیهایی اشاره دارد که به یک شرکت اجازه میدهد تا خدمات یا محصولاتی با قیمت مقرون به صرفهتر یا با کیفیت بالاتر نسبت به رقبای خود تولید کند.
تعریف و مثال از مزیت رقابتی
مزیترقابتی آن چیزی است که کالاها یا خدمات یک کسب و کار را بر سایر انتخابهای مشتری برتری میدهد. در حالیکه این اصطلاح معمولاً برای مشاغل استفاده میشود، اما استراتژیهای ایجاد مزیت رقابتی برای هر سازمان، کشور یا فردی که در یک محیط رقابتی فعالیت میکنند، کار میکند.
برای مثال، خردهفروشی که پایینترین قیمتها را ارائه میکند، نسبت به سایر خردهفروشانی که قیمتهایشان بالاتر است، مزیترقابتی دارد. قیمتهای پایین میتواند محصولات آن خردهفروش را نسبت به سایر گزینههای با قیمت بالاتر جذابتر کند.
اهمیت مزیت رقابتی
مزیترقابتی چیزی است که یک کسب و کار را از رقبای خود متمایز میکند. برای موفقیت یک کسب و کار ضروری است، خواه از طریق حصول اطمینان از حاشیه سود بیشتر، جذب مشتریان بیشتر، یا دستیابی به وفاداری بیشتر به برند در میان مشتریان فعلی باشد.
حاشیههای سود بالاتر، مشخصات رشد بهتر و ریزش مشتری کمتر در بین سرمایه گذاران بسیار محبوب است، باعث میشود که سرمایه راحتی و ارزانتر در دسترس شرکتهایی باشد که قادر به حفظ مزیترقابتی قوی در بین همتایان خود هستند.
مزیت رقابتی چگونه کار می کند
برای ایجاد مزیت رقابتی، یک کسب و کار باید یک مزیت واضح بهتر از آنچه که رقبا ارائه میدهند را، برای بازار هدف خود فراهم کند.
مزیت واقعی این محصول یا خدمات چیست؟
ویژگی مزیت رقابتی باید چیزی باشد که مشتریان به آن نیاز داشته و ارزش واقعی را به آنها ارائه دهد. صاحبان مشاغل باید از روندهای جدیدی که بر محصول یا خدمتشان تأثیر میگذارند، آگاه و بهروز باشند.
برای مثال، در روزهای اولیه اینترنت، صاحبان روزنامهها در پاسخگویی به انتشار اخبار رایگان آنلاین، کند عمل کردند. آنها فکر میکردند که مردم همچنان به پرداخت اخباری که یک بار در روز روی کاغذ ارسال منتشر میشد، ادامه میدهند. با به روز نبودن در مورد پیشرفت (و مزایای) اینترنت، آنها اجازه دادند مزیترقابتی آنها از بین برود.
شناخت و همسویی با بازار هدف
یک کسبوکار همچنین باید با بازار هدف خود هماهنگ باشد تا سمت و سوی محرک رشد اقتصادی خود یعنی تقاضا را به خوبی درک کند. سازمانها باید دقیقا بدانند که مشتریانشان چه کسانی هستند و چگونه میتوانند زندگی آنها را بهتر کنند. در مثال بالا، بازار هدف روزنامهها به افراد مسنتری که برای دریافت آنلاین اخبار خود راحت نیستند، محدود میشود.
شناسایی رقبا بسیار مهم است.
رقبا فقط شرکت ها یا محصولات مشابه نیستند. آنها همچنین شامل هر کار دیگری میشوند که مشتری شما میتواند برای برآورده کردن نیازی که شما میتوانید انجام دهید، انجام دهند. روزنامهها فکر میکردند رقیب آنها روزنامههای دیگر هستند تا اینکه متوجه شدند اینترنت رقیب اصلی آنهاست. آنها نمیدانستند چگونه با یک ارائه دهنده خبری که فوری و رایگان است رقابت کنند.
بر مزیترقابتی خود تأکید کنید و پیام کسب و کار خود را در هر نقطه از ارتباط با مشتریان، تقویت کنید. تبلیغات، روابط عمومی، ابزارهای فروش و حتی ویترین فروشگاه شما شامل همین نقاط ارتباطی می شوند.
انواع مزیت رقابتی
در سال 1985، پروفسور مدرسه بازرگانی هاروارد، مایکل پورتر، کتاب «مزیترقابتی » را نوشت، که به شرکتها کمک میکند مزیترقابتی پایدار ایجاد کنند.
پورتر در کتاب خود توضیح داد که یک شرکت باید اهداف، استراتژی ها و عملیات روشنی را برای ایجاد مزیت رقابتی پایدار ایجاد کند. فرهنگ شرکت و ارزشهای کارکنان باید با آن اهداف همسو باشد. پورتر صدها شرکت را مورد تحقیق قرار داد و انواع مزیت رقابتی را در سه شاخه اصلی برای دستیابی شرکتها به مزیترقابتی پایدار ارائه کرد: رهبری هزینه، تمایز و تمرکز.
1- رهبری هزینه
این استراتژی به این معنی است که شرکتها ارزش معقولی را با قیمت کمتر ارائه میکنند. شرکتها این کار را با بهبود مستمر کارایی عملیاتی انجام میدهند. آنها ممکن است حقوق کمتری به کارگرانشان بدهند. برخی از شرکتها دستمزدهای پایینتر را با ارائه مزایای نامشهود مانند سهام، مزایا رفاهی یا فرصتهای تبلیغاتی جبران میکنند.
چنین کسبوکارهایی در مسیر رشد میتوانند از صرفهجویی در مقیاس بهره برده و به صورت عمده خرید کنند.
Walmart و Costco دو نمونه از رهبری هزینه هستند که گاهی اوقات به کارگران خود کمتر از هزینه زندگی پرداخت میکنند.
2- استراتژی ایجاد مزیت رقابتی بر پایه تمایز
تمایز به این معنی است که شرکتها مزایای بهتری نسبت به دیگران ارائه میکنند. یک شرکت میتواند با ارائه یک محصول منحصر به فرد یا محصولی با کیفیت بالاتر و یا تحویل سریعتر محصولات به تمایز دست یابد. راه دیگر اینست که به گونهای بازاریابی کنید که راحتتر و بهتر در دسترس مشتریان باشید.
شرکتی با استراتژی تمایز میتواند قیمت ممتازی دریافت کند، به این معنی که معمولاً حاشیه سود بالاتری هم به دست خواهد آورد.
شرکتها معمولاً با نوآوری، کیفیت یا خدمات بهتر به مشتری، تمایز پیدا میکنند.
- نوآوری به این معنی است که آنها همان نیازها را به روشی جدید برآورده میکنند. اپل، یک مثال عالی در این زمینه است. آیفون نوآورانه بود زیرا یک دستگاه دستی ساده با قدرت یک کامپیوتر ارائه میکرد.
- کیفیت به این معنی است که شرکت بهترین محصول یا خدمات را ارائه میدهد. Tiffany’s میتواند محصولات خود را با قیمت بیشتری بفروشد، زیرا مشتریان آن را بسیار برتر از سایر جواهر فروشیها میدانند.
- خدمات مشتری به معنای کنار گذاشتن مسیر همیشگی برای خوشحال کردن خریداران است. مانند مورد Nordstrom که اولین بار بود که اجازه بازگشت بدون سوال را داد.
3- استراتژی ایجاد مزیت رقابتی بر پایه تمرکز
تمرکز به این معناست که رهبران شرکت بهتر از هرکس دیگری بازار هدف خود را درک کرده و به آن خدمات ارائه میدهند. کلید یک استراتژی تمرکز موفق، انتخاب یک بازار هدف بسیار خاص است. اغلب چنین انتخابی یک جایگاه کوچک است که شرکتهای بزرگتر به آن خدمات نمیدهند. استراتژی تمرکز از رویکردی برای شناسایی نیازهای یک بازار خاص و سپس توسعه محصولات برای همسویی با همان حوزه از نیاز استفاده میکند.
استراتژی تمرکز دو نوع دارد:
1- تمرکز بر هزینه: تولید کننده کم هزینه در بخش متمرکز بازار
2- تمرکز تمایز: محصولات با ارزش افزوده سفارشی یا خاص در یک بخش بازار با هدف محدود
برای مثال، بانکهای محلی از استراتژی تمرکز برای به دست آوردن مزیترقابتی پایدار استفاده میکنند. آنها کسب و کارهای کوچک محلی یا افراد با ارزش بالا را هدف قرار میدهند. مخاطبان هدف چنین بانکهایی از برقراری ارتباط شخصی که ممکن است در بانکهای بزرگ نتوانند به آن برسند لذت میبرند. از طرفی، مشتریان مایلند برای چنین خدماتی هزینههای بیشتری بپردازند.
4- ایجاد مزیت رقابتی در سطح ملی
شکل دیگری از مزیترقابتی توسط کشورها استفاده میشود که به آن «مزیترقابتی ملی» میگویند. برای مثال، چین با صادرات محصولات ارزان قیمت در سطح کیفی معقول، از رهبری هزینه استفاده میکند. می تواند این کار را انجام دهد چون استاندارد زندگی آن پایینتر است، به این معنی که میتواند حقوق کمتری به کارگرانش بدهد.
هند بهعنوان پیشرو در هزینهها شروع کرد، اما به سمت تمایز حرکت میکند. کارگران ماهر، فنی و انگلیسی زبان را با دستمزد معقول ارائه میدهد.
ژاپن مزیترقابتی خود را تغییر داد. در دهه 1960، یک رهبر هزینه بود که در لوازم الکترونیکی ارزان سرآمد بود. در دهه 1980، به سمت تمایز در مارکهای باکیفیت، مانند لکسوس رفت.
مزیترقابتی آمریکا از شیوه های نوآورانه آن به عنوان یک کشور ناشی میشود. به عنوان مثال، شرکتهای آمریکایی به دلیل عرضه محصولات با سرعتی کارآمدتر از بسیاری از کشورها شناخته شدهاند.
در حالی که نوآوری توسط عوامل بسیاری هدایت میشود، واضح است که ایالات متحده از ترکیب متنوع خود به عنوان یک کشور سود برده است. در واقع، شواهد علمی وجود دارد که نشان میدهد تنوع، و حفظ یک محل کار متنوع، به پیشبرد نوآوری و رشد بازار این کشور کمک میکند.
Amar Bhidé نکته خوبی را در «اقتصاد مخاطرهآمیز: چگونه نوآوری باعث رونق در دنیای متصلتر میشود» اشاره میکند. حتی اگر ایالات متحده شروع به عقب افتادن از سایر کشورها در تولید نیروی مهندسی کند، باز هم در ارائه نوآوریها به بازار بهتر است.
5- ایجاد مزیت رقابتی در حوزه شخصی
مزیترقابتی میتواند در حوزه فردی نیز وجود داشته باشد. به عنوان مثال، شما در محل کار میتوانید از اهرم مزیترقابتی برای پیشرفت شغلی خود استفاده کنید. اگر کارمند هستید، طوری کار کنید که گویی برای خودتان کار میکنید. بازار هدف شما کارفرمای شما است، سود شما این است که چگونه سود شرکت را افزایش دهید و رقبای شما سایر کارمندان و فناوری موجود در سازمان هستند.
مزیترقابتی خود را در نوع پوشش، رزومه و مصاحبه خود به اشتراک بگذارید. هنگامی که کار را به دست آوردید، به بیان مزایای خود در عملکرد کاری خود ادامه دهید. شما میتوانید از مزیت خود برای متمایز کردن خود از همسالان استفاده کنید و جلو بروید.
کلام آخر:
“مزیت رقابتی” به ویژگیهایی اشاره دارد که به یک واحد تجاری اجازه میدهد تا نسبت به رقبای خود موفق شود.
“مزیترقابتی ” اصطلاحی است که معمولاً در تجارت استفاده میشود، اما میتواند در مورد کشورها، سازمانها و افراد نیز صدق کند.
شرکتها میتوانند از انواع مزیت رقابتی در سه حوزه رهبری هزینه، تمایز و تمرکز استفاده کنند تا در ارائه محصولات یا خدمات خود به آنها مزیت رقابتی بدهند.
اگر در سیستم سازی و برتری پیدا کردن در کسب و کار خودتان نسبت به رقبا نیاز به مشاوره دارید با مشاورین ما تماس بگیرید .
منابع: thebalancemoney ، wikihow ، هیئت تحریریه مدیرنو
برچسب ها: مثال ایجاد مزیت رقابتی در کسب و کار ، ویژگی انواع مزیت رقابتی در کسب و کار