برای بسیاری، انیشتین بزرگترین دانشمندی است که تابهحال زندگی کرده. یک مجموعه منحصربهفرد از نامهها و مقالات و توصیه های آلبرت انیشتین، تاریخچهای از تلاشها و شکستهای او را آشکار کرد که انسانیت او را نیز به ما یادآور میشود.
آلبرت انیشتین که بود؟
آلبرت انیشتین یکی از بزرگترین دانشمندان تاریخ بشر بود و علاوه بر دستاوردهای علمیاش، نظرات و توصیه های بسیاری درباره زندگی، علم، فلسفه و انسانیت داشت. او مرد باهوشی که مشتاقانه در مورد اسرار علم کنجکاو بود، جهان را به عنوان تأثیرگذارترین فیزیکدان قرن بیستم تغییر داد. او نظریه نسبیت عام (e = mc2) را توسعه داد که اکنون سنگ بنای فیزیک مدرن محسوب میشود.
آلبرت اینشتین جایزه نوبل فیزیک را «به خاطر خدماتش به فیزیک نظری و به ویژه برای کشف قانون اثر فوتوالکتریک» دریافت کرد. او صدها کتاب و مقاله نوشت.

انیشتین چه چیزی را کشف کرد؟
مهمترین کشفیات و کارهای انیشتین به شرح زیر هستند:
-
نظریه نسبیت خاص (1905)
-
نظریه نسبیت عمومی (1915)
-
اثر فوتوالکتریک (1905)
-
نظریه کوانتومی تابش جسم سیاه (1905)
-
پایهگذاری فیزیک کوانتومی
-
پیشبینی انحراف نور توسط گرانش (1915)
تعداد اختراعات انیشتین چقدر است؟
- اختراع دستگاه اصلاحی برای ابزارهای اندازهگیری: در سال ۱۹۰۱ یک اختراع برای اصلاح ابزارهای اندازهگیری در حوزه نورشناسی ثبت کرد. این اختراع در رابطه با دستگاهی بود که به دقت اندازهگیری نور کمک میکرد.
- اختراع لیزر (با همکاری دیگران): در سال ۱۹۱۷ نظریهای به نام تابش القایی (Einstein Coefficient) ارائه داد که در نهایت به اختراع لیزر (تقویت نور) منجر شد. این اختراع به طور غیرمستقیم به پیشرفتهایی در فناوری لیزر انجامید، اگرچه خود انیشتین مستقیماً لیزر را اختراع نکرد.
- اختراع دستگاه فتوولتائیک: در سال ۱۹۰۵، او مقالهای در زمینه اثر فوتوالکتریک نوشت که برای آن جایزه نوبل فیزیک را دریافت کرد. این کشف باعث پیشرفت در فناوری سلولهای خورشیدی و فتوولتائیکها شد. هرچند این اختراع به صورت مستقیم توسط او ثبت نشده، اما اساس فناوریهای مدرن انرژی خورشیدی بر پایه این کشف قرار دارد.
در مجموع، تعداد اختراعات انیشتین نسبت به دیگر دانشمندان بسیار کم است و بیشتر شهرت او به خاطر نظریات علمیاش و تأثیر آنها در دنیای فیزیک و علم است.

روش مطالعه انیشتین چگونه بود؟
روش مطالعه انیشتین بر پایه کنجکاوی بیپایان و تفکر عمیق بود. او به جای حفظ مطالب، بر درک اصول بنیادی و مفاهیم علمی تأکید داشت. او به شدت به این باور داشت که برای درک عمیقتر موضوعات، باید آنها را از زوایای مختلف بررسی کرد و هر مسئله را به صورت ساده و شهودی درک نمود. به همین دلیل، او ساعات زیادی را صرف مطالعه نظریهها و مفاهیم مختلف میکرد و بیشتر بر اساس تجربه و تفکر شخصی، مفاهیم پیچیده را به زبان ساده توضیح میداد.
پرسش های البرت انیشتین
او همواره به پرسشگری و تفکر عمیق در مورد جهان و پدیدههای آن علاقهمند بود. او در بسیاری از اوقات به جای ارائه پاسخهای قطعی، به طرح پرسشهایی میپرداخت که موجب گسترش مرزهای علم و فلسفه میشد. این پرسشها نمایانگر نگرش فلسفی و علمی انیشتین به جهان و انسان هستند. او به جای اینکه به راحتی به پاسخهای آماده و قطعی برسد، بیشتر به دنبال طرح سؤالاتی بود که موجب تفکر و پیشرفت علمی میشدند. برخی از پرسشهای مطرح شده از سوی انیشتین که در حقیقت به نگرش او نسبت به جهان و علم اشاره دارند عبارتند از:
-
“آیا جهان را به همان شکلی که میبینیم میتوانیم درک کنیم؟”
-
“آیا جهان تصادفی است یا قوانینی دقیق و ثابت بر آن حاکم است؟”
-
“چرا چیزی وجود دارد و چرا چیزی وجود ندارد؟”
-
“چگونه میتوانیم فیزیک را به روشی سادهتر برای عموم مردم توضیح دهیم؟”
-
“آیا علم و دین میتوانند با هم هماهنگ باشند؟”
-
“چه چیزی باعث میشود که ذهن انسان به طور عمیق به دنبال حقیقت برود؟”
کتاب های آلبرت انیشتین کدامند؟
آلبرت انیشتین علاوه بر دستاوردهای علمیاش، آثار متعددی در زمینههای مختلف از جمله فیزیک، فلسفه، سیاست و مسائل اجتماعی نوشت. این کتابها، علاوه بر ارائه اطلاعات علمی، به درک فلسفی و نگرش عمیق او به زندگی و جهان کمک میکنند و او را به عنوان یک اندیشمند جامعنگر به تصویر میکشند.
برخی از معروفترین کتاب های آلبرت انیشتین او عبارتند از:
-
کتاب نظریه نسبیت خاص و عمومی (The Special and General Theory)
-
کتاب جهان من (The World As I See It)
-
کتاب تفکر و تجربه (Out of My Later Years)
-
کتاب کیهان و من (Cosmic Religion: With Other Opinions and Aphorisms)
-
کتاب نظریه میدان متحد (The Unified Field Theory)

مهم ترین توصیه های آلبرت انیشتین
برخی از معروفترین توصیه های انیشتین به شرح زیر هستند:
- “تصور مهمتر از دانش است.” او باور داشت که تخیل و خلاقیت از دانش صرف مهمتر هستند و این تخیل است که میتواند به پیشرفتهای علمی و فلسفی منجر شود.
- “زندگی مثل دوچرخهسواری است. برای حفظ تعادل، باید در حال حرکت باشی.” این جمله به این معنی است که زندگی همیشه در حال تغییر و تحول است، و برای پیشرفت و رسیدن به موفقیت باید همیشه در حرکت و تلاش باشیم.
- “علم بدون دین لنگ است، دین بدون علم کور است.” او معتقد بود که علم و دین باید در کنار یکدیگر باشند. علم به ما میآموزد که چگونه دنیای طبیعی کار میکند، در حالی که دین به ما کمک میکند تا درک بهتری از معنای زندگی پیدا کنیم.
- “آموزش باید همچنان که درخت با ریشههایش تغذیه میشود، با پرسشها تغذیه شود.” این جمله به اهمیت پرسشگری و کنجکاوی در فرآیند آموزش اشاره دارد. او بر این باور بود که انسانها باید همواره پرسش کنند و به دنبال کشف حقیقت باشند.
- “همه چیز ساده است، اما نه سادهتر.” اویکی از بزرگترین دستاوردهای خود را در سادگی و زیبایی معادلاتش میدید. این جمله نشاندهندهی تلاش او برای فهمیدن اصول پیچیده و تبدیل آنها به مفاهیم ساده و قابل درک است.
- “آینده متعلق به کسانی است که به زیبایی رؤیاهای خود ایمان دارند.” این توصیه به اهمیت داشتن اهداف و رویاهای بزرگ و تلاش برای تحقق آنها در زندگی اشاره دارد.
- “اگر نمیتوانی آن را به سادگی توضیح دهی، به اندازه کافی آن را درک نکردهای.” او معتقد بود که برای درک عمیق هر موضوعی باید توانایی توضیح آن را به روشی ساده و قابل فهم داشته باشیم.
در ادامه این مقاله نگاهی اجمالی به زیربنای فکری یکی از بزرگترین ذهنهای جاودان را ارائه میدهیم. بر این اساس، در اینجا 21 راز موفقیت انیشتین را بیان میکنیم تا بیشتر با خط فکری او آشنا شوید:

21 راز موفقیت آلبرت انیشتین
1- حتی نوابغ هم میتوانند گاهی اوقات اشتباه کنند!
اینکه آلبرت انیشتین یک نابغه محسوب میشود صرفاً به این معنی نیست که همیشه درست میگفت. بهترین نمونهی این مورد با دلالت متمرکز نظریه کوانتومی قابلارائه میباشد، اینکه جهان بر اساس احتمالات است، نه قطعیات. قبول این نظریه برای انیشتین بسیار دشوار بود. اشتباهات نشانه رشد و پیشرفت است. کسی که هرگز اشتباه نمیکند، هرگز چیز جدیدی را هم امتحان نکرده است.
2- خواندن برای تو خوب است!
قطعاً، شما میتوانید راجع به هر کتابی بخوانید، اما وقتی کسی در زمان درست، کتاب درست میخواند، این امر میتواند تأثیر ژرفی در دیدگاه او نسبت به زندگی داشته باشد. بنابراین، چه کتابهایی میتوانستند زمینهساز این امر شوند که او یکی از بزرگترین نوابغی باشد که تابهحال زیسته است؟ یکی از چنین متونی، مقاله طبیعت انسان نوشتهی دیوید هیوم، یک فیلسوف اسکاتلندی بود.
او در یکی از مقالاتش، تصدیق کرد که خواندن آن کتاب به او کمک کردکه نظریهی مشهورش راجع به نسبیت خاص را تدوین کند. این کاریست که خواندن برای شما انجام میدهد؛ کتاب خواندن میتواند به شما کمک کند که ایدههای جدیدی را با خواندن راجع به نتایج، اقدامات و تجربههای دیگران تهیه کنید.
3- چالش را بپذیرید.
یکی از تعریفکنندهترین ویژگیهای او ، توانایی او در درک ایدههای پیچیده علمی، به واسطهی تجسم سناریوهای غیرعادی اما واقعی بود. او آن را آزمایشات ذهن نامید. آلبرت انیشتین بسیار اشتباه کرد تا نظریههایش را اثبات کند. قبل از اینکه درنهایت به معادله معروفش، E = mc2 برسد، که حتی افرادی که از فیزیک متنفرند آن را سخت فراموش میکنند، او همهی این کارها را با پایداری و صبر انجام داد.
انیشتین از خودش سؤالاتی میپرسید
سؤالاتی نظیر، ” آیا کسی بازتاب خودش را در آینه میدید، اگر که با سرعت نور در حال حرکت میبودند؟ اگر چنین هست، بازتاب بزرگتر خواهدبود یا کوچکتر؟ ” از طریق تنظیم از این دسته سؤالات به طرق مختلف بهمنظور پاسخگویی به همان ناشناختهها از زوایای مختلف، او بهتدریج از بعضی از پیچیدهترین رازهای جهان پردهبرداری میکرد.
او با بیان ” نشانه اصلی هوش دانش نیست بلکه تخیل میباشد.” اعتبار و رویکردش را محفوظ داشت.
قبل از آنکه فرضیاتش بهصورت گسترده توسط جامعه علمی پذیرفته شود، همچنین سالها برای تحقیق و تعریف کارش صرف کرد. و زمانی که نظریههای خاص و عمومیاش دربارهی نسبیت ثابت شدند، او از دنبال کردن چالشهای بیشتر و سختتر دست نکشید.
بهعنوان هدف غایی زندگی خود، امید داشت که نیروهای الکترومغناطیسی و جاذبه را در یک چهارچوب نظری بهصورت واحد درآورد. این تلاش به یک سری بنبستها برخورد، که هنوز هم بهدست نیامده و یادآور هوش و بلندپروازی او میباشد.
4. ضعفهایت را به توانمندیهایت تبدیل کن.
انیشتین ابراز میکرد که به خاطر سپردن کلمات برایش بسیار دشوار بوده. متخصصین بیان کردهاند که او به سندروم آسپرگر (AS) مبتلا بوده، یک نوع خفیفتر از اوتیسم. کسانی که به AS مبتلا هستند، کنارهگیر از اجتماع و غیر عاطفی بوده و رفتار اجتماعی نامناسب ابراز میکنند که شامل عدم همدلی با سایرین و فقدان تعامل اجتماعی و احساسی میشود.
جنبه دیگری از سندروم Asperger علاقهی مفرط به یک موضوع خاص یا هدف میباشد. بنابراین، درحالیکه او اشتیاق کمی به کارهای اجتماعی از خود نشان میداد، در تنهایی از تواناییهای ذهنیاش استفاده میکرد. بنابراین، با سر به هوایی بچهگانه و کنجکاوی و قدرت تمرکز بیاندازهاش، او جهان را برای ما رمزگشایی کرد.
5. محیط شما اهمیت دارد.
انیشتین بهوضوح در مدرسه و دانشگاه بهجایی نمیرسید، چون در آنجا ایدههایش با اساتیدش که بیشتر با قوانین موافق بودند تا خارج از چهارچوب فکر کردن، همخوانی نداشت.
این تا زمانی بود که او کاری بهعنوان کارمند در دفتر ثبت اختراعات پیداکرد که در این زمان گامهای قابلتوجهای را نه تنها در فیزیک، بلکه همچنین در ریاضی و فلسفه برداشت. نکته اینجاست که، منفی بودن، منفی بودن را به بار میآورد. هر جا که میخواهید زمانتان را در آن صرف کنید، اطمینان حاصل کنید اطراف افراد مثبتی هستید که بتوانید کنارشان جوهرهی خلاق وجودتان را جاری نمایید.
6- زیباترین چیزی که می توانید در زندگی تجربه کنید، اسرارآمیز بودن آن است.
اسرارآمیز بودن زندگی سرچشمه همه هنرهای واقعی و همه علوم است. کسی که این احساس برایشان غریبه بوده، همانند یک مرده چشمانشان بر روی زندگی بسته است.
7- دین و علم باید با هم کار کنند نه علیه یکدیگر.
علم بدون دین لنگ است، دین بدون علم کور است. کلیسا دانشمندان را به عنوان بدعت گذاران بزرگ ارزیابی میکرد، چون آنها به دلیل ایمانشان به نظم جهان، مردانی واقعاً مذهبی بودند.
8- به دنبال ارزشی برای موفقیت باشید.
برای موفقیت تلاش نکنید، بلکه سعی کنید باارزش باشید.
9- اگر نمیتوانید چیزی را به سادگی توضیح دهید، به اندازه کافی آن را درک نکردید.
اگر نمی توانید چیزی را با کلمات ساده توضیح دهید، به این معنی است که خودتان نمی دانید در مورد چه چیزی صحبت میکنید. همه چیز باید تا حد امکان ساده باشد.
10- هیچ مرد یا زنی را بت خود نکنید.
هر کس باید به عنوان یک فرد مورد احترام باشد، اما هیچ کس بت نیست. پس از آدمها بت نسازید.
11- خوب باشید به این دلیل که میخواهید خوب باشید.
اگر مردم فقط به این دلیل خوب هستند که از مجازات می ترسند و امید به پاداش دارند، قطعا انسانهای خوبی نیستند و صرفا نقش ادمهای خوب را بازی میکنند.
12- زندگی تماماً در خدمت بودن است.
فقط زندگی برای دیگران ارزشمند است. ارزش انسان در چیزی است که میدهد نه در چیزی که میتواند دریافت کند.
13- کاری را که در دلتان حس میکنید درست است را انجام دهید.
به هر حال مورد انتقاد قرار خواهید گرفت. پس تلاش کنید به ندای قلبتان گوش کرده و گاهی از آن پیروی کنید.
14- جرات داشته باشید که خود واقعیتان باشید.
15- تفکر خود را تغییر دهید تا زندگیتان تغییر کند.
16- اگر می خواهید زندگی شادی داشته باشید، آن را به یک هدف گره بزنید.
17- انجام کار درست همیشه باعث محبوبیت شما نمیشود.
18- همه شما نابغه به دنیا آمدهاید، اما زندگی شما را بیاستعداد میکند.
آلبرت انیشتین باور داشت همه نابغه هستند. همینطور میگفت اگر یک ماهی را بر اساس تواناییاش در بالا رفتن از درخت قضاوت کنید، تمام زندگیاش را با این باور که یک احمق و بیاستعداد است، زندگی میکند.
19- با همه با عزت و احترام رفتار کنید.
با همه یکسان صحبت و رفتار کنید، چه زبالهگرد و چه رئیس دانشگاه و چه رئیس جمهور. شخصیت انسانها را صرفا بر اساس جایگاه اجتماعیشان در نظر نگیرید.
20– تخیل مهمتر از دانش است.
تخیل مهمتر از دانش است. زیرا دانش محدود به تمام آنچه اکنون میدانید و میفهمید است، در حالی که تخیل هرچیزی که برای دانستن و درک کردن وجود خواهد داشت را در برمیگیرد. نشانه واقعی هوش بالا، دانش نیست بلکه تخیل است. منطق شما را از A به Z خواهد رساند. تخیل شما را به همه جا خواهد رساند.
21- تنهایی می تواند برای یک فرد بالغ لذت بخش باشد.
تنهایی در جوانی دردناک است، اما وقتی بالغ تر میشوید لذت بخش است. یکنواختی و تنهایی یک ذهن خلاق را تحریک میکند.
نکته پایانی
کوشش آلبرت انیشتین بر این بودکه نگاه فیزیک دانان به زمان، فضا، جاذبه و نور را تغییر دهد. او به یکی از بزرگترین دانشمندان در تاریخ تبدیل شد، در کنار گالیله و نیوتون. همهی اینها به این خاطربود که او در مقابل تمام کشمکشها، چه شخصی و چه حرفهای مقاومت داشت. در حقیقت، او بهشدت نقص داشت. بااینحال او هرگز تسلیم نشد چون اراده و عزمش غیرقابل شکست بود.
منبع: هیئت تحریریه مدیرنو
برای دریافت اطلاعات بیشتر برای کسب و کارتان به صفحه مشاوره کسب و کار مدیرنو مراجعه فرمایید.
با ما در ارتباط باشید.