در این مقاله؛ به دلایل بی انگیزه بودن در کار میپردازیم و 7 علت اصلی هدفمند نبودن و بی انگیزه بودن در کار را شرح خواهیم داد. اگه از کمبود انگیزه رنج میبرید و برای تموم کردن کارها انرژی لازم ندارید، با ما همراه باشید تا در مورد دلایل اصلی هدفمند نبودن و بی انگیزه بودن در کار بیشتر بدونید.
دلایل بی انگیزه بودن در کار شامل:
- شما نمیدانید چه چیزی میخواهید!
- فیزیک بدن خودتان را کنترل نمیکنید.
- به اندازه کافی هدفمند نیستید.
- بیشازحد درگیر هستید.
- کارها را به بعد میسپارید.
- بهاندازه کافی نمی توانید به خودتان انگیزه بدید.
- شما جایی به دنبال انگیزه هستید که باید دنبال عادت هایتان باشید.
7 علت اصلی هدفمند نبودن و بی انگیزه بودن در کار
1) شما نمیدانید چه چیزی میخواهید!
از بین همهی عوامل بی انگیزه بودن در کار این مورد متداول تره. شما یا نمیدانید چه چیزی میخواهید یا اون چیزی که میخواهید واضح نیست! داشتن انگیزه برای کاری که نمیدانید قراره در آخر به چه چیزی برسید سخته! برعکس، وقتیکه شما رویاهای بزرگ داشته باشید و با نوشتن انها بهعنوان هدف، توجه داشته باشید، انگیزه تان بهطور طبیعی جریان پیدا میکند.
شما میتوانید برای شناخت بهتر علاقمندی شغلی خودتان، از تست mbti استفاده کنید.
اگه از شخص متعصب ورزشی در مورد تیم مورد علاقهش بپرسید، او میتواند آمار زیادی به شما بدهد طوری که سرگیجه بگیرید!! او میتواند تمام جزئیاتی که باید در مورد یک تیم و بازیکنانش بدانید به شما دهد، از سرعت گرفته تا امتیاز در هر بازی و…
اما وقتی کسی از او درباره جزئیات زندگیاش بپرسد! بهسختی میتواند شام شب قبلش را به یاد بیارد و این موضوع ربطی به هوش ندارد، اگر این موضوع مربوط به هوش بود، نمیتوانست اطلاعات دقیقی از تیم مورد علاقهش هم داشته باشد. این موضوع در مورد هوش نه، بلکه در مورد تمرکز است. اگر در هر زمینهای از زندگیتان بی انگیزه هستید، بهاحتمالزیاد به این دلیل است که شما بهطور دقیق و جزئی نمیدانید در آن زمینه چه چیزی میخواهید و هدفتان چیست و تمرکزی روی آن ندارید.
راهحل:
در هرکدام از زمینههای اصلی زندگی مثل جسمی، مالی، عاطفی، معنوی و غیره اهداف قانعکننده و هیجان انگیز برای خودتان مشخص کرده و بنویسید.
2) فیزیک بدن خودتان را کنترل نمیکنید.
در ذهنتان یک فرد بی انگیزه را تصور کنید، ازنظر جسمی چطور به نظر میرسید؟
چطور می ایستد؟ چطور مینشیند؟ او وضعیت خوبی دارد یا بد؟ پشتخمیده است یا صاف؟ شانه های افتادهای دارد یا شانه های روبهعقب؟ حالا یک فرد باانگیزه را تصور کنید، اون چطور به نظر میرسد؟ چطور می ایستد؟ چطور مینشیند؟ صاف یاخمیده؟ چطور قدم میزند؟ سرش رو روبه پایین یا رو بالا نگه میدارد؟ چطور صحبت میکند؟
با تقلید از فرد باانگیزه که در ذهنتان تصور میکنید، میتوانید به خودتان هم انگیزه بدهید؟
راهحل:
حرکت باعث ایجاد انگیزه میشه. اگه میخواین انگیزه بگیرین، یاد بگیرین که وضعیت فیزیکی بدنتونو کنترل کنین.
برای اینکار به این نکات توجه داشته باشید:
اول، متوجه شوید که وقتی انگیزه دارید، چه نوع حرکاتی انجام میدهید و آن کار را انجام بدید، بعد ذهنتان از بدنتان دنبالهروی میکند، وقتی خودتان را در موقعیتی قراربدهید تا احساس انگیزه بیشتری داشته باشید، ذهنتان را فریب میدهید و واقعاً احساس انگیزه بیشتری خواهید کرد و وقتی هم انگیزه داشته باشید حرکت میکنید.
فقط امتحان کنید و ببینید حالتان چقدر تغییر میکند!
3) به اندازه کافی هدفمند نیستید.
عنصر اصلی رسیدن به اهداف میزان تمایل شما برای رسیدن به آنهاست. همانند هرچیزی که تلاش میکنید به آن برسید: نوشتن کتاب، کاهش وزن، داشتن رابطهی خوب با افراد مهم زندگیتان و غیره.
ولی افراد زیادی سعی در محدود کردن میل خودشان دارند. آنها به خودشان و دیگران میگویند که نیازی به رسیدن به موفقیت بزرگ نیست!! و این طرز تفکر خیلی خطرناک است. زیرا وقتی دامنه تمایلاتتان را محدود کنید، دامنهی کاری که برای رسیدن به هدفتان نیاز است را محدود کردید و دامنهی انگیزهتان هم محدود میشود. کمبود هیجان مطلوب، بهراحتی افراد رادر مسیر بی انگیزه شدن سوق میدهد.
برای حل مشکل بی انگیزه بودن در کار میتوان از قانون 10X استفاده کرد:
هدفهارا 10 برابر چیزی که میخواهید، تعیین کنید. بعد 10 برابر کاری که فکر میکنید، برای تحقق آن اهداف باید انجام بدهیدرا، انجام دهید! اهداف 10X شمارا جدیتر میکند تا کارهای بیشتری انجام دهید. علاوه بر این، اگر شما به اهداف 10X نرسید و برای رسیدن به آن کوتاهی کنید، بهتر از رسیدن به هدف کوچکتر است! هرچقدر شما از خودتان بیشتر انتظار داشته باشید، بهترعمل میکنید و به هدفهای بزرگ هم میرسید. ولی تعیین هدف بزرگ، فقط اولین قدم شماست. مرحله دوم آن است که 10 برابر آن چیزی که فکر میکنید برای رسیدن به هدف ضروریست، باید کار و تلاش کنید.
راهحل:
وقتیکه اهداف سخت و غیرقابل تحقق داشته باشید، برای رسیدن به آنها احساس بیحسی و بیتحرکی میکنید، از طرفی وقتیکه اهداف بزرگ و جاه طلبانه ای داشته باشید، احساس قدرت و توانمندی میکنید تا برای رسیدن به هدفتان تلاش کنید، هرچه به خودتان بیشتر سخت بگیرید، انگیزه شما هم بیشتر میشود.
4) بیشازحد درگیر هستید.
تابهحال دچار استرس و فشار زیاد بودید؟ موقعیتی که ترجیح بدهید دست از کار بکشید، ادامه ندید و بگویید من اصلاً اهمیت نمیدهم؟
علتش هرچه که باشد، میدانید که این وضعیت میتواند انگیزه و زمان زیادی از شما بگیرد!
پیشنهاد میکنیم برای اطلاع از میزان استرس خودتان، از تست استرس شغلی استفاده کنید.
راهحل:
شاید شما با توجه به نکته قبلی که اشاره به 10 برابر کردن هدفها داشت، پیش رفتید. اما شاید هدفی بالاتر از تواناییهای فعلی خودتان داشته باشید! در این صورت کارهایتان را کمتر کنیدتا به تعادل بین تواناییهای فعلیتان و هدفتان برسید. یا شاید شما کارهای زیادی برای انجام دادن در نظر گرفتید، پس بهتراست بهجای انجام همزمان کارها، روی یک هدف بزرگ تمرکز کنید. مانند این جمله قدیمی: ” اگر دو خرگوش را تعقیب کنید، حتی یکی از آنها راهم نمیتوانید بگیرید”.
5) کارهایتان را به بعد میسپارسید.
مورد دیگری که باعث کاهش شدید انگیزه و بی انگیزه شدنتان میشود این است که در مورد کاری که باید انجام دهید شفافیت کافی ندارید. این ابهام باعث میشود که کارهایتان را به بعد میسپارید و همین تعلل درکار باعث بی انگیزه شدن شما میشود.
راهحل:
هر کاری که میخواهید انجام دهیدولی انگیزه کافی برای انجامش ندارید رابه اقدامی فوری و قابل انجام خردکنین.
برای مثال: در حال حاضر روی پروژهای بزرگ کار میکنم که به افراد کمک میکند تا زندگیشان بهبود پیدا کندو به اهدافشان برسند. این پروژه حجم بزرگی از کارش روی شانه من بود. یک روز در دفتر کارم به حجم زیاد کاری که باید انجام میدادم فکر میکردم، درگیر کردن خودم در همچین پروژهای احساس غرق شدن درکار میداد و احساس کمکاری میکردم، تصمیم گرفتم بهجای فکر کردن به حجم کار، خردش کنم.
کاری که در لحظه میتوانستم انجام دهم، یعنی “طرح کلی پروژه” را خرد کنم، اینکار انگیزه زیادی برای ادامه دادن پروژه به من داد. بنابراین اگر بی انگیزه هستید، کارهایتان رابه فعالیت قابل انجام خرد کنید. با اینکار کم کم به سمت هدفتان پیش میروید. اگر برایتان مقدور نیست، پروژه یا هرکار دیگری را که انگیزه لازم برای انجامش ندارید، متوقف کنید!!!
6) بهاندازه کافی نمی توانید به خودتان انگیزه بدهید.
خیلی سخت است که بخواهید روی یک چیز خاص برای مدت طولانی تمرکز کنید. مگر اینکه بخواهید کارهارا از طریق مسیرهای مشخص انجام دهید. شما باانگیزه خیلی زیاد شروع میکنید اما بعد از مدتی متوجه میشوید که کمکم انگیزهتان از بین رفته و قدرت و توانتان را از دست میدهید. بنابراین، اشکال کار کجاست؟
راهحل:
مسیرهای مشخص و فعال به مغزتان بدهید، اینکار باعث میشود تا مغزتان تمرکزش را کنترل کند و برای ایجاد انگیزه آماده باشد. یه راه عالی برای ایجاد مسیرهای مشخص اینست که از خودتان سؤال کنید. یه سؤال عالی که میتواند مسائلرا محدود کند و درنتیجه باعث ایجاد انگیزه شود اینست:
“چطور بفهمم که موفقم؟”
با عملکردهای مشخص و قابلاندازهگیری به این سؤال پاسخ دهید.
هرچقدر عملکردها و عادتهای مورد نیازتان بهطور خاصتر مشخص شود، آنها کوچکتر میشوند و هرچه عمل کوچکتر باشد، کار سادهتر و انگیزه برای کار بیشتر و درنهایت قدمهای کوچک و خاصی که بهصورت روزانه برمیدارید باهم جمع و باعث ایجاد انگیزه پایدار میشوند.
پیشنهاد مطالعه :
7) شما جایی به دنبال انگیزه هستید که باید دنبال عادتهایتان باشید.
دلیل آخری که بیشتر مردم از کمبود همیشگی انگیزه رنج میبرند اینست که هیچکدامشان نمی توانند کل روز انگیزه داشته باشند! اغلب اوقات، مردم به یکدیگر میگویند، “وای، شما خیلی باانگیزه هستید.”
اما حقیقت اینست: به نظر میرسد که آن افراد همیشه با انگیزه هستند. ولی در واقعیت فقط سعی میکنند چند عادت را در بخشهایی از زندگیشان که برایشان مهم بود ایجاد کنند.
مثلاً، احتیاجی به انگیزه ندارند که هرروز صبح ساعت 5 صبح از خواب شوند و به باشگاه بروند چون این کار برایشان یک عادت شده است. مجبور نیستند به خودشان انگیزه دهند که روی نوشتن مقاله تمرکز کنند، چون به نوشتن روزانه عادت دارند. لازم نیست به خودشان انگیزه دهند تا کاری را که درزندگیشان بهش عادت کردند انجام دهند، چون عادات، کارهایی هستند که مرتباً و بهطور خودکار بافکر یا تلاش آگاهانه انجام میشود.
بنابراین سؤال واقعی: چطور عادت هایتان را توسعه دهید؟
وقتی در روز آفتابی بیرون بروید، میتوانید با نگهداشتن یه ذرهبین روی تخممرغ،آنرا بپزید. چون ذرهبین، انرژی، خورشیدرا در نقطه متمرکز میکند و به سمت هدف خاص هدایت میکند. اما اگه این کار با تکان دادن ذرهبین روی تابه انجام بدید. هرگز نمیتوانید آنرا بپزید و بخورید. این همان اتفاقیست که برای اکثر افراد میافتد. آنها قادر به ایجاد عادت نیستند، انها نمیتوانند انگیزه لازم برای رسیدن به هدف هایشان را حفظ کنند، چون آنها ذرهبین را روی تخممرغ پخته نشده تکان میدهندو آنها هرگز نمیتوانند تخممرغهارا آماده کنند! راه بهتری که برای رسیدن به اهداف و عادتها نیاز دارید اینست که از تمام انرژیتان استفاده و برای نزدیک شدن به آنها، تمرکز کنید.
راهحل:
- هدف انتخاب کنید: هدف اصلی و بلندمدت که شما تصمیم گرفتید در 12 ماه یا بیشتر به آنها برسید چیست؟
- عادتتان را انتخاب کنید: یک عادت جدید ایجاد کنید، عادتی که با ایجادآن میتوانید به هدفتان برسید.
عادتی مشخص کنید که میتوانید تماموقت انجامش دهید. این نیاز بهکاری دارد که برایتان راحت و بدون فکر کردن و بدون نیاز به انگیزه انجامش میدهید. در این مرحله شما عادت را ایجاد کردید و برای اجرایش به حداقل تلاش نیاز دارید، تا آنرا بهصورت خودکار انجام دهید.
حالا میتونید عادت جدید دیگه ای شروع کنید.
حرف آخر در رابطه با دلایل بی انگیزه بودن در کار:
در این مقاله از مدیرنو به دلایل بی انگیزه بودن در کار پرداختیم. دلیل بی انگیزه بودن شما چیست؟ دلایل اصلی بی انگیزه بودن در کار را با راهحل های ارائه شده در این مقاله برطرف کنید، بهزودی متوجه خواهید شد که درطولانیترین و چالشبرانگیزترین زمانها، انگیزهتان را حفظ میکنید.
جهت رفع بی انگیزگی کارکنانتان میتوانید به صفحه مشاوره منابع انسانی مراجعه و یا با همکاران ما تماس بگیرید.
منبع: lifehack