در این مقاله از مدیران نواندیش؛ به نقش مدیر منابع انسانی و تأثیر آن در موفقیت سازمان میپردازیم. در مقاله قبلی به موضوع مقدمهای بر مدیریت منابع انسانی در سازمان پرداختیم. هر تغییری در سازمان از مجرای منابع انسانی میگذرد. یعنی هیچ تغییری در کسبوکارتان حاصل نمیشود مگر با همکاری و همراهی منابع انسانیتان.
اهمیت منابع انسانی در قرن حاضر و شرکتهای پیشرو تا بدان جاست که در بیانیهها و چشماندازهای سازمانی گنجاندهشده است. دراینبین و با توجه به تمام تفاسیر بالا، به نظر میرسد منابع انسانی در بین کسبوکارهای ایران، خصوصاً مدیران ایرانی به جایگاه موردنظر دست نیافته و همچنان نگاه ابزاری و ماشینی صِرف به منابع انسانی وجود دارد.
از منابع انسانی بهعنوان اصلیترین سرمایه کسبوکار یاد میشود و میتواند تنها مزیتی باشد که در بازار قابل کپیبرداری نبوده و میتوان بهعنوان مزیت رقابتی پایدار در سازمان یادکرد. عملکرد مطلوب واحدها و کل سازمان درگرو این است که اقدامات منابع انسانی به نحو احسن عملی و رضایت کارکنان و مشتریان حاصل گردد و نوآوری و خلاقیت موجب بهرهوری بیشتر و درنهایت موفقیت سازمان و کسب شهرت و آوازه بالا در جامعه شود.
شاید بتوان ارائه خدمات مناسب درگذر زمان مناسب را ضامن موفقیت سازمان نسبت به رقبا دانست و این مهم تنها از طریق جذب، پرورش و ارتقاء منابع انسانی در کسبوکار رخ میدهد
یکی از اصلیترین دلایل مشکلات منابع انسانی در کسبوکارهای ایرانی، عدم وجود مدیر منابع انسانی است، یعنی در بیشتر سازمانها واحد منابع انسانی به بررسی و اجرای امور اداری مشغول است و هیچ برنامه استراتژیک بلندمدتی برای پیشبرد اهداف کسبوکار تدارک نمیبیند.
از طرفی هنوز مدیر منابع انسانی به جایگاه خود در شرکتها ازنظر قدرت و نفوذ در اجرای برنامه دست نیافته و به همین دلیل امور مربوطه را فقط اجرا میکند و در تصمیمگیری کلان و استراتژیک کسبوکار از نفوذ خوبی برخوردار نیست.
درصورتیکه بخواهیم نقش مدیر منابع انسانی را بهطور مختصر عنوان کنیم، به شرح زیر خواهد بود:
۱-شریک استراتژیک و قهرمان تغییر:
همانطور که پیشتر نیز عنوان شد، هر تغییری در سازمان با مشارکت منابع انسانی و بهتبع آن با برنامهریزی و اجرای اصولی مدیر منابع انسانی رخ میدهد. از طرفی مدیر منابع انسانی باید نسبت به اهداف استراتژیک سازمان آگاه بوده تا بتواند در اهداف و برنامههای اجرایی خود به بازویی قدرتمند برای حصول هرچه بهتر اهداف تبدیل شود.
۲– حامی کارکنان
محیطی که پرسنل در آن مشغول بهکارند از اهمیت بالایی برخوردار میباشد چراکه پرسنل بیشتر از زمانی را که با خانواده خود سپری میکنند، در شرکت و سازمان خود به سر میبرند. به همین دلیل مدیر منابع انسانی باید محیطی همراه با آرامش و امنیت برای افزایش انگیزه و لذت بردن از کار را برایشان فراهم آورد.
۳-نقش توسعهدهنده سرمایه انسانی
از اصلیترین و مهمترین نقشهای مدیر منابع انسانی ” توسعه پرسنل ” میباشد. این نقش، در پیشرفت و توسعه سازمان از اهمیت بسزایی برخوردار است.
۴– نقش متخصص منابع انسانی
امور تخصصی در این حیطه شامل انتخاب، آموزش، کارمند یابی و ارزیابی عملکرد بوده که از وظایف تخصصی هر مدیر منابع انسانی میباشد.
منابع انسانی اصلیترین سرمایه هر کسب و کاری است و هر کسبوکاری در مسیر تحقق مأموریت و اهداف و همچنین اجرای استراتژیهای خود باید اقداماتی را درزمینه مدیریت منابع انسانی انجام دهد. در مقاله ” مقدمهای بر مدیریت منابع انسانی در سازمان ” از مدیرنو، به شرح و بسط این موضوع میپردازیم.
توجه شمارا به پادکست زیر در خصوص نقشهای منابع انسانی جلب مینماییم:
چالشهای پیش روی مدیران منابع انسانی
۱-تنوع:
تغییر در جنسیت نیروی کار یکی از چالشهای هر مدیر منابع انسانی است. با ورود بیشازپیش زنان به بازار کار، روندهای استخدامی دستخوش تغییراتی گشته که مدیر منابع انسانی باید نسبت به این تغییرات آگاه بوده و بتواند اقدامات لازم را مبذول دارد.
۲– سن و سال:
وجود نسلهای مختلف در یک برهه از زمان میتواند کار را برای تمامی مدیران خصوصاً مدیران منابع انسانی سخت و پیچیده کند. برای مثال سازوکارهای نسل جدید در حوزههای انگیزشی و همچنین مهارتهایی که این نسل برای رسیدن به آن تلاش میکنند با نسلهای قبلی خود متفاوت است. نوع نگاه نسل جدید باعث شده تا نرخ ترک خدمت در نسل جدید بسیار بیشتر از نسل قبلی و میزان وفاداری آنها به سازمان کمتر باشد.
۳-اهمیت دانش و استعداد کاری:
در قرن ۲۰ تقسیم امور در کسبوکارها به این طریق بود که مدیران فکر و پرسنل کار میکردند و همه به این تقسیمبندی پایبند بودند. اما در قرن ۲۱ رفتهرفته مدل قدیمی به مدل مشارکت هرچه بیشتر کارکنان تبدیل شد و دیگر پرسنل اجراکننده و یا فرمانبردار صرف نیستند. بلکه در تصمیمگیری و هدفگذاریها مشارکت فعالانه دارند. از طرفی مدیریت استعدادها در کسبوکار از چالشهای اساسی مدیران بوده و این مهم به دلیل ارتباط تنگاتنگ بین عملکرد مالی و عملکرد استعدادها از اهمیت ویژهای برخوردار است.
۴–مهارتهای جدید:
مهارتهای رایانهای، علوم رفتاری و ارتباطی، تواناییهای ذهنی، مهارتهای انسانی، کار تیمی روزبهروز ضروریتر میشوند و همین امر باعث میشود تا در انتخاب و پرورش منابع انسانی به جنبههای مختلفی بپردازیم.
۵– توانمندسازی:
به دلیل تعامل با مشتریان آگاه و به روز نیازمند جذب و پرورش پرسنلی فعال هستیم. که بتوانیم با تاکتیکهایی همچون تفویض اختیار، نیازهای مشتریان را مرتفع سازیم. در برنامههای آموزشی خود برای پرسنل باید دورههای حل مسئله و تصمیمگیری مؤثر را برای آنان فراهم کنیم.
توانمندسازی باعث میشود که تعهد سازمانی و عجین شدن با شغل افزایش یابد (مؤلفه ای که بسیاری از کسبوکارها با آن دستبهگریبان یعنی عدم وفاداری نیروی انسانی) و پیوند کارکنان هم با شغل و هم با سازمان قویتر شود.
۶– کار تیمی:
اهمیت کار تیمی به دلیل پیچیدهتر شدن امور، مهارتهای گوناگونی را طلب میکند. به همین دلیل تنوع مهارتها، کار تیمی را اجتنابناپذیر میکند. از مزایای کار تیمی میتوان به افزایش انگیزه کارکنان و کاهش هزینه انجام کارها اشاره کرد.
۷– کیفیت:
وجود فشار رقابت کنونی راهی بهجز ارائه محصولات باکیفیت بالا برای کسبوکارها باقی نگذاشته و میتوان گفت پایهایترین اهرم بقای سازمان، پایبندی به اصول کیفیت و عمل به بهینهسازی خدمات و محصولات بر مبنای بازخوردهای دریافتی میباشد. به همین دلیل تولید و ارائه محصولات باکیفیت تنها از طریق انتخاب، آموزش و توسعه کارکنان توانمند و باکیفیت توسط مدیر منابع انسانی امکانپذیر است.
فرآیند استخدام و جذب منابع انسانی، یکی از اصلیترین استراتژیهای راهبردی هر کسبوکار است که بیتوجهی به آن میتواند حتی باعث ورشکستگی کسبوکار شما شود. در مقاله ” چگونگی مدیریت منابع انسانی در هفته اول کاری ” با این موضوع آشنایی بیشتری مییابید.
در تمامی موارد گفتهشده و اهمیت هریک در پیشبرد اهداف سازمان، باید مدنظر داشت. که مدیران کسبوکارهای متوسط و کوچک به دلیل وجود محدودیتهای بیشتر در حوزه منابع انسانی باید مجهز به دانش مدیریت منابع انسانی باشد.
چندکاره بودن و نیاز به مهارتهای گوناگون این شرکتها بیانگر راه دشواری است که میتواند در صورت نبود اطلاعات و دانش کافی، هرکسی را از میدان نبرد و حضور در رأس شرکتهای خصوصی به در کند.
یکی از اصلیترین دلایل شکست مدیران شرکتهای متوسط و کوچکی که عموماً نوپا نیز هستند (بازه عمر ۳ الی ۵ سال) عدم تجهیز به مهارتهای تجارت، منابع انسانی، عملیات و پشتیبانی استراتژیک است. هر بخش از این مهارتها شامل سرفصلها و قابلیتهای متفاوتی است. در مقالات بعدی به مباحث کلیدی و استراتژیک منابع انسانی خواهیم پرداخت.