-
فروش و بازاریابی برندهای موفق
- فروش مبتنی بر ارزش – یو پی اس
- اصل مبتنی بر قدرت – اپل
- فروش چرخشی – everyone
- فروش راه حل محور – Sleepnumber
- فروش چالش برانگیز – امنیت سایبری
- نمونه های استراتژی بازاریابی
- تجربه کاربر متناوب دائمی – Spotify
- محتوای تولید شده توسط کاربر – Airbnb
- برنامه پاداش وفاداری – استارباکس
- بازاریابی طاقچه – Twitch
- بازاریابی ارزش پیشنهادی – اوبر
- بازاریابی به عنوان یک برند، نه یک محصول – Red Bull
- نکاتی برای الگوبرداری از استراتژی های فروش و بازاریابی برندهای موفق
- نتیجه گیری استراتژی های فروش و بازاریابی برندهای موفق
در این مقاله از مدیرنو؛ به فروش و بازاریابی برندهای موفق و معروف جهان میپردازیم. و اینکه برندهای بزرگ چگونه کالاهای خود را از طریق راهکارهای فروش و بازاریابی میفروشند خواهیم پرداخت. مهم نیست چقدر بزرگ یا کوچک، هر کسب و کاری به استراتژی فروش و بازاریابی نیاز دارد. بسته به میزان تجربه شما در هر دو زمینه، این کار می تواند دلهره آور به نظر برسد.
فروش و بازاریابی برندهای موفق
زیبایی کسب و کار در این است که در جاده ای راه می روید که توسط غول ها هموار شده است. مطمئناً، شما می خواهید کمی ادویه خاص خودتان را به آن اضافه کنید. شاید روزی شما در استراتژی خود پیشگام باشید. اما در حال حاضر، باید به چند نمونه واقعی نگاهی بیندازیم.
نمونه های استراتژی فروش برندهای معروف
- فروش مبتنی بر ارزش
- اصل مبتنی بر قدرت
- SPIN فروش
- راه حل فروش
- فروش چلنجر
استراتژی فروش مجموعهای از اقدامات، تصمیمگیریها و اهداف مربوطه است که به شما اطلاع میدهد که بخش فروش شما چگونه کسبوکار و خدمات/محصولات آن را برای مشتریان جدید به تصویر میکشد. این استراتژیهای فروش چراغ راهنمایی برای فروشندگان است که اهداف روشنی را برای فرآیند فروش، تجزیه و تحلیل رقابتی و موقعیتیابی محصول/خدمت ارائه میدهد.
در بیشتر موارد، استراتژیهای فروش و بازاریابی برندهای موفق شامل ایجاد برنامهای توسط مدیریت برای فرآیندها، شیوهها و اهداف است.
استراتژی های فروش و بازاریابی برندهای موفق انحصاری نیستند. همانطور که در بالا ذکر کردیم، برای اینکه منطقی باشد و برای مشتریانتان مناسب باشد، باید مدل خود را پیاده کنید. به همین دلیل، استراتژی فروش و بازاریابی مناسب به مخاطبان هدف شما متکی است.
حالا که در مورد استراتژی فروش و بازاریابی برندهای موفق در یک مسیر مشترک هستیم، وقت آن است که در مورد چند نمونه فروش و بازاریابی برندهای موفق صحبت کنیم. این مثالها صرفاً برای الهام بخشیدن به شما برای تدوین استراتژی خودتان هستند. اگرچه این استراتژیها برای شرکتهایی که ذکر میکنم موفقیتآمیز هستند، برای داشتن نتایج مشابه باید آنها را با کسب و کار خود تطبیق دهید.
فروش مبتنی بر ارزش – یو پی اس
یکی از محبوبترین استراتژیهای فروش اخیراً فروش مبتنی بر ارزش است. این فرآیند تعیین ارزش دریافتی محصولات یا خدمات شما است که ارائه میدهید. در این روش روی مزیت تمرکز کنید نه محصول.
یو پی اس این کار را به خوبی انجام می دهد. به عنوان یکی از بزرگترین شرکت های حمل و نقل و لجستیک در سطح جهان، آنها رقابت زیادی دارند که دائماً در حال به روزرسانی است. با این حال، آنها تمایل دارند با ارائه یک لایه ارزش اضافی برای خدمات و محصولات خود، جلوتر از رقبا حرکت کنند.
UPS یک زیرساخت جهانی برای حمل و نقل ایجاد کرده است. معاملات و ارزشی را برای مشاغل خود ارائه می دهد که سایر شرکت های حمل و نقل نمی توانند آن را انجام دهند. آنها طیف گسترده ای از گزینه های حمل و نقل را برای مشاغل مختلف ارائه می دهند و ارزش محصولات خود را با تولید ارزش اضافی برای مشتریان خود گسترش می دهند. آنها فقط خدمات حمل و نقل ارائه نمیکنند. بلکه راحتی، تنوع، سادگی، انعطاف پذیری و آرامش خاطر را می فروشند.
اصل مبتنی بر قدرت – اپل
در استراتژی فروش اصل مبتنی بر قدرت، فروشنده نقش متخصص در صنعت را بر عهده می گیرد. فروشنده به جای صحبت با خدمات مشتری، توسعه یا مهندسان تولید برای یافتن راه حلهای فروش چیزی، وضعیت را ارزیابی می کند، تمام دانش لازم را ارائه می دهد و راه حل مناسب را دنبال می کند.
اپل مثال کاملی برای این موضوع است. اگر تا امروز به فروشگاههای اپل نرفته اید، پس ممکنه چندان با آن آشنا نباشید. وقتی وارد یک فروشگاه اپل میشوید، چیزی که آن ها «نوابغ اپل» می نامند، از شما استقبال می کنند. اینها افرادی هستند که زیر و بم محصولات را می شناسند. آنها تمام جزئیات، بهروزرسانیها و محصولی را که اپل ارائه میکند، میدانند و این قدرت را دارند که آن را فوراً به شما بفروشند.
این Apple genius ها همچنین قادر به عیب یابی مشکلات نرم افزاری و خرابی های سخت افزاری هم هستند. همه اینها برای این است که هنگام بازدید از اپل، روند فروش تا حد امکان راحت باشد. شما با یک نفر معامله می کنید که تمام قدرت لازم در فروش را دارد.
فروش چرخشی – everyone
فروش اسپین (SPIN) یک استراتژی است که از مجموعه ای از چهار سوال اساسی برای تحقق فروش استفاده می کند. نیل راکهام در کتاب خود با عنوان «فروش اسپین»، فروش را صرفاً یادگیری پرسیدن سؤالات درست خلاصه میکند. او سپس چهار نوع سوالی را که باید بپرسید برجسته می کند:
S – موقعیتی
پرسیدن سوالات موقعیتی به شما داده هایی می دهد که نمی توانید آنها را از طریق تحقیق جمع آوری کنید. اینها سوالاتی هستند که منحصر به مشتری پیشرو/بالقوه است.
پ – مشکل
پرسیدن در مورد مشکلی که آنها دارند به شما بینشی در مورد نیازهای آنها می دهد. اولویت شماره یک را برای آنها مشخص می کند.
من – مفهوم
سؤالات ضمنی به شما امکان می دهد از فوریت وضعیت مطلع شوید. نیاز به تعمیر شما چقدر فوری است؟
N – نیاز/پرداخت
پرسیدن در مورد آنچه آنها در خارج از شرکت شما نیاز دارند به شما درک کلی از علاقه آنها به طور مستقل می دهد. این یک انتقال قوی برای صحبت در مورد ویژگی ها و قیمت گذاری فراهم می کند.
ایده این است که هر یک از این سؤالات، اگر به درستی پرسیده شوند، همه آنچه را که باید در مورد سرنخ بدانید، به شما میگویند، خواه واجد شرایط باشند خواه نه.
فروش راه حل محور – Sleepnumber
فروش راه حل محور شامل فرآیندی است که در آن فروشنده بر نقاط درد تمرکز می کند و راه حلی بر اساس نیازهای منحصر به فرد مشتری ارائه می کند. ممکن است مثل یک استراتژی فروش عمومی و ساده که هر شرکتی اتخاذ می کند به نظر برسد، اما سطوح مختلفی برای آن وجود دارد.
اکثر شرکت ها صفحات معرفی و قیمت گذاری محصولی دارند که در آن بر ویژگی ها تمرکز می کنند. به طور کلی، ویژگی ها کاربران را به سمت یک راه حل راهنمایی می کند.
اما برای محصولات فیزیکی، ممکن است کمی مشکل تر باشد، به خصوص اگر طیف وسیعی از محصولات را ارائه دهید. همانطور که گفته شد، Sleepnumber، شرکت تولید کننده تشک، راه حل های فروش بسیار بی عیب و نقص را با درخواست از کاربران برای شرکت در یک مسابقه پیاده سازی می کند.
با پاسخ به سوالات دریافتی، آنها می توانند شما را به سمت بهترین راه حل برای نقاط درد منحصر به فرد شما هدایت کنند. روی چیزهایی که نیاز دارند و نقاط دردشان تمرکز کنید، سپس راه حلی به آنها بفروشید.
فروش چالش برانگیز – امنیت سایبری
استراتژی فروش چالشی به طور بالقوه یکی از محبوب ترین مدل های فروش در حال حاضر است، اما برای همه مناسب نیست. فروش چلنجر بسته به نماینده فروش، موقعیت و مشتری ممکن است مرتبط باشد یا نباشد.
فروش چالش برانگیز شامل کنترل کامل فروش (به عنوان نماینده فروش) و آموزش دادن چیزهای جدید در مورد شرکت به مشتری است. به نوبه خود، این تجربه را وادار می کند که متناسب با موقعیت باشد.
به همین دلیل، می توانید درک کنید که چرا تعیین یک نام خاص به عنوان مثال دشوار است. در عوض، بیایید وضعیتی را بر اساس یک صنعت تصور کنیم: امنیت سایبری.
به یاد داشته باشید، هدف استراتژی فروش چالش برانگیز، کنترل اوضاع از طریق اطلاع دادن به مشتری است. در امنیت سایبری، کاربران ممکن است ندانند دقیقا به چه چیزی نیاز دارند، اما می دانند که به چیزی نیاز دارند. کسبوکارهای بزرگ در سراسر جهان نوعی شبکه امنیتی را برای محافظت از دادههای خود پیادهسازی میکنند، اما ممکن است درک نکنند که وضعیت چقدر میتواند وخیم باشد.
فروشندگان امنیت سایبری وارد می شوند و مشتری را از خطرات احتمالی و آنچه برای محافظت نیاز دارند مطلع می کنند. به جای اینکه بپرسند، می گویند.
این ممکن است روی کاغذ کمی بی ادبانه به نظر برسد، اما در B2B، این دقیقا همان چیزی است که بسیاری از صاحبان مشاغل به دنبال آن هستند. آنها چندان به احساسات فروش اهمیت نمی دهند. آنها نتیجه می خواهند.
نمونه های استراتژی بازاریابی
- تجربه کاربر متناوب
- هدف گذاری مجدد کاربران
- استفاده از محتوای تولید شده توسط کاربر
- اجرای برنامه های پاداش وفاداری
- بازاریابی طاقچه
- بازاریابی ارزش پیشنهادی
- بازاریابی به عنوان یک برند، نه یک محصولات
استراتژی بازاریابی فرآیندی است که بازاریابان برای هدایت کمپین ها، پروژه ها و مدل های بازاریابی مختلف خود از آن استفاده می کنند. مانند فروش، استراتژی بازاریابی با هدف ساختاردهی تلاش های بازاریابی، همسو کردن تیم با اهداف، اهداف و فرآیندهای مشترک برای بازاریابی برای مخاطبان مناسب است.
استراتژی بازاریابی را به عنوان دستورالعمل در نظر بگیرید. بازاریابان هر زمان که پروژه جدیدی را شروع کنند یا طرح جدیدی برای جمع آوری سرنخ های واجد شرایط بازاریابی ایجاد کنند، به این دستورالعمل ها اشاره می کنند. به عنوان مثال، یک برنامه بازاریابی ممکن است برای آگاهی بخشی به یک محصول جدید باشد. استراتژی بازاریابی چیزی است که روند آن طرح را مشخص می کند.
در اصل، بازاریابی چیزی جز تبلیغ برند، محصول یا خدمات شما نیست. این نشان می دهد که شما باید چه چیزی را به روشی خلاقانه به بازار ارائه دهید، روشی که برجسته است.
بهاندازه کافی ساده به نظر میرسد، اما با افزایش مداوم رقابت، شرکتها مجبور میشوند از جعبه خارج شوند و راههای جدید و نوآورانهای را برای معرفی نام خود ایجاد کنند. بازاریابی محتوا، بازاریابی رسانه های اجتماعی، بازاریابی ایمیلی و بسیاری از نمونه های دیگر از یک نیاز زاده شده اند.
بسته به شرکتتان، آنچه می فروشید و مخاطبانتان، می توانید از هر تعداد استراتژی برای ورود واقعی به بازار استفاده کنید. این موضوع درک اینکه چه چیزی کار می کند و چه چیزی کار نمی کند و سازگاری با داده های جدید و در حال تغییر است. بنابراین به همین دلیل، در اینجا لیستی از شرکت های واقعی که از استراتژی های بازاریابی خاصی استفاده می کنند، آورده شده است.
تجربه کاربر متناوب دائمی – Spotify
Spotify که بزرگترین پلتفرم استریم موسیقی در جهان است، باید بازی بازاریابی خود را دائماً تغییر دهد. آنها این کار را با بازاریابی تفاوتهایشان انجام میدهند و تقریباً هر بار که شخصی وارد برنامه میشود، تجربه کاربر را تغییر میدهد.
Spotify با پیادهسازی الگوریتمهای پیشرفته و هوش مصنوعی، ترجیحات، ژانرها و سبکهای موسیقی کاربران را برای ایجاد لیستهای پخش روزانه، هفتگی و حتی سالانه دنبال میکند. این، در میان بسیاری از موارد دیگر، Spotify را منحصر به فرد می کند. آنها با ایجاد تبلیغاتی که تجربه کاربری متناوب دائمی خود را ترویج می کنند، این کار را به نفع خود انجام می دهند.
هدف گذاری مجدد کمپین ها – 1800 مخاطب
کمپین های هدف گذاری مجدد یکی از موثرترین استراتژی های پرورش سرنخ هستند. آنقدر موفق است که به عنوان یک استراتژی بازاریابی بسیار مورد توجه قرار می گیرد که به سادگی نمی توانید آن را از دست بدهید.
فرضیه پشت کمپین های هدف گذاری مجدد نسبتاً ساده است. مشتریان یا سرنخ های آشنا با نام تجاری را که قبلا تبدیل شده اند پیدا کنید و دوباره آنها را با تبلیغات جدید هدف قرار دهید. یک مثال عالی از این نحوه انجام 1800Contacts است.
با استفاده از بازاریابی مجدد، 1800 مخاطب، کاربران را پس از اینکه قبلاً وب سایت را ترک کرده اند، جذب می کند. با این تبلیغ، می توانید ببینید که با بازگشت به آنها (در این مورد، کاربر هنوز حتی تبدیل نکرده است)، آنها 12٪ تخفیف اضافی برای اولین سفارش خود دریافت می کنند. 12 درصد ممکن است در مقایسه با قیمت سایر رقبا ناچیز به نظر برسد، اما ممکن است برای خریدارانی که قاطعیت ندارند، به عنوان مهره نتیجه کیش و مات محسوب شود.
محتوای تولید شده توسط کاربر – Airbnb
ما در بالا به بازاریابی محتوا اشاره کردیم، اما محتوای تولید شده توسط کاربر چطور؟ محتوای تولید شده توسط کاربر یکی از موثرترین و قدرتمندترین استراتژی های بازاریابی است که هر برندی می تواند از آن استفاده کند، اما تنها در صورتی که با روایت مطابقت داشته باشد.
به عنوان مثال، شرکتی مانند CISCO ممکن است برای ایجاد محتوای تولید شده توسط کاربر مشکل داشته باشد. از سوی دیگر، شرکتی مانند Airbnb هر آنچه را که برای اجرای این استراتژی نیاز دارد، در اختیار دارد. در واقع، آنها در حال حاضر انجام می دهند!
پیشنهاد مطالعه :
مجله Airbnb نشریه ای است که تجربیات کاربران را در سراسر جهان برجسته می کند. به آن مانند یک مجله مسافرتی فکر کنید که برای بازاریابی استفاده می شود. امروزه از آنجایی که مردم نام آشنای خود هستند، این مکان ها و تجربیات عجیب و غریب را می بینند و فوراً می خواهند بروند. در حالت ایده آل، آنها در سفر خود به دنبال Airbnb خواهند بود.
بهترین بخش در این مورد این است که کاربران داستان های خود را به مجله ارسال می کنند. آنها قبلاً نوشته شده اند! پس از تنظیم صحیح، محتوای تولید شده توسط کاربر ابزار قدرتمندی است که به تلاش زیادی نیاز ندارد.
برنامه پاداش وفاداری – استارباکس
همه دوست دارند جایزه بگیرند. این چیزی است که در DNA ما رمزگذاری شده است که همه ما دوست داریم چیزهای رایگان دریافت کنیم، حتی اگر به این معنی باشد که باید از قبل چیزی بخریم.
استارباکس، یکی از نامهای برجسته قهوه در جهان، در سال 2008 یک برنامه وفاداری را اجرا کرد و از آن زمان تاکنون موفقیت چشمگیری داشته است.
ایده ساده است. با خرید امتیاز می گیرید. این امتیازها را می توان برای دریافت جوایزی مانند نوشیدنی رایگان، تنقلات، و کالاهای استارباکس ذخیره کرد. هر چه بیشتر خرج کنید، امتیاز بیشتری دریافت می کنید و جوایز بیشتری دریافت می کنید.
بازاریابی طاقچه – Twitch
می توان استدلال کرد که بازاریابی طاقچه فقط بازاریابی معمولی است. به هر حال، همه ما اهمیت شناسایی مخاطبان هدف خود را می دانیم. اما اگر آن هدف خیلی وسیع باشد چه اتفاقی می افتد؟ اگر بخواهید برای مخاطبی که به اندازه کافی خاص نیست بازاریابی کنید، چه اتفاقی می افتد؟ شما هزینه های زیادی را برای تبلیغات و سایر کانال ها صرف خواهید کرد و بازگشت سرمایه کافی را مشاهده نمی کنید.
هیچ کس مانند سرویس پخش محبوب Twitch بازاریابی تخصصی انجام نمی دهد. آنها به جای هدف گذاری بالا و هدف قرار دادن هر کسی که ممکن است به خدمات آنها علاقه مند باشد، به صراحت به سراغ کسانی رفتند که می دانستند علاقه مند خواهند بود. آنها زمان یا پولی را برای مخاطبان گسترده هدر دادند و در عوض به سراغ مخاطبان خاص رفتند.
چیزی که Twitch را منحصر به فرد می کند این است که خود پلتفرم به دو قسمت تقسیم می شود. شما بازی های ویدیویی، موسیقی، آرایش، هنر و انواع زیرشاخه های دیگر دارید که کاربران می توانند آن ها را تنظیم کنند و از تماشای آن لذت ببرند. با استفاده از این دادهها، آنها توانستند کسانی را که به این حوزه علاقه دارند هدف قرار دهند و یک تجربه تبلیغاتی منحصر به فرد را فقط برای آنها ایجاد کنند.
بازاریابی ارزش پیشنهادی – اوبر
ما در بالا به فروش مبتنی بر ارزش اشاره کردیم و UPS را به عنوان یکی از بهترین نمونه ها ذکر کردیم. همانطور که گفته شد، بازاریابی ارزش پیشنهادی شما نیز یک استراتژی بازاریابی واقعا عالی است.
مردم چه می خواهند؟ ارزش! چگونه آنها از ارزشی که شما می فروشید مطلع می شوند؟ بازاریابی! و هیچ کس مانند اوبر این کار را انجام نمی دهد.
پیشنهاد ارزش Uber بیان می کند که “هوشمندانه ترین راه برای دور زدن” است.
بدون اشاره مستقیم به آن، اوبر ارزش خود را بر اساس ناامیدی که امروزه در حال سفر است به بازار عرضه می کند. به زمانی که سوار تاکسی می شوید فکر کنید. یا باید با آنها تماس بگیرید یا یکی را شکار کنید. سپس باید به آنها راهنمایی کنید. سپس، شما معمولا با پول نقد پرداخت می کنید.
اوبر با گنجاندن یک اپلیکیشن راحت همراه با خدمات خود، دردسرهای غیرضروری را از سفرهای شهری دور می کند. این برنامه به شما امکان می دهد ماشین را مستقیماً به مکان خود احضار کنید. سپس، از GPS استفاده میکنید تا به راننده اطلاع دهید که کجا میروید. در نهایت، بدون پول نقد و بدون سردرد، در برنامه پرداخت میکنید.
بازاریابی به عنوان یک برند، نه یک محصول – Red Bull
ردبول به دلیل برخی از استراتژی های بازاریابی مبهم شناخته شده است. یکی از معروف ترین نمونه ها زمانی است که آنها برای اولین بار در اروپا راه اندازی شدند. آنها به جای صرف میلیون ها دلار برای گچ بری پوسترها و تبلیغات در همه جا، به خیابان های لندن ریختند.
برای مدتی، چیزی جز قوطی های ردبول «دور انداخته شده» در سطل های بازیافت در سراسر شهر نمی دید. هر زمان که کسی میرفت تا یک نوشیدنی رقیب بیندازد، چند قوطی ردبول را در ترکیب میدید. این موضوع باعث شد تا مردم تعجب کنند که چرا این همه ردبول مصرف می شود و به این برند اهرمی را می دهد که برای انفجار در اروپا نیاز داشتند.
این استراتژیهای بازاریابی مانند این است، و موضع ردبول در مورد تجربیات، تصویر برندی را که اکنون دارند به آنها میدهد. آنها دائماً از ورزشکاران، تیمهای مسابقهای و افرادی که جرأت ریسک کردن دارند حمایت میکنند و برند خود را در کنار کسانی قرار میدهند که به بهترین شکل زندگی میکنند. فکر کردن به شکستن رکورد جهانی در خودرو، هواپیما یا هر چیز دیگری با موتوری که در 10 تا 15 سال گذشته توسط ردبول حمایت نشده بود، سخت است.
پیشنهاد مطالعه :
نکاتی برای الگوبرداری از استراتژی های فروش و بازاریابی برندهای موفق
ما شاهد انجام برخی از برندهای شگفتانگیز در مثالهای بالا بودهایم، اما اجرای هر نمونه آسان نخواهد بود. من می گویم که هیچ یک از این نمونه ها برای هیچ برندی بدون انجام چند کار زیر به راحتی قابل پیاده سازی نیستند.
1. هدف گذاری کنید
اگر از قبل اهداف استراتژی را شناسایی نکنید، هیچ استراتژی، فروش یا بازاریابی موفق نخواهد بود. شما باید با این اهداف مشخص باشید و مطمئن شوید که همه در یک صفحه هستند. در غیر این صورت، بدون جهت گیری مشخص، خود را به شدت و بیش از حد بودجه خواهید دید.
2. مخاطب هدف خود را پیدا کنید
فقط در صورتی که قبل از این پاراگراف متوجه آن نشدید، شناسایی مخاطبان هدف خود در هر استراتژی نه تنها ایده خوبی است. برای موفقیت کسب و کار شما مضر است. شما باید بدانید که به چه کسانی بازاریابی و فروش می کنید، علایق آنها، کجا هستند و به چه چیزی نیاز دارند.
3. رقابت خود را پیدا کنید
علاوه بر شناسایی مخاطبان هدف خود، باید رقبای خود را نیز شناسایی کنید. با انجام این کار، می توانید بیش از آنچه فکر می کنید، بیاموزید. شما متوجه خواهید شد که آنها چه کاری را خوب انجام می دهند، چه کاری را به خوبی انجام نمی دهند، و مخاطبان آنها چگونه به استراتژی های بازاریابی و فروش آنها واکنش نشان می دهند.
4. از ابزار مناسب برای تجارت استفاده کنید
وقتی صحبت از فروش و بازاریابی به میان می آید، به نظر می رسد تعداد بی نهایتی از ابزارها وجود دارد که می توانید برای کمک به روان تر کردن فرآیند و حتی خودکار کردن آن استفاده کنید. به عنوان مثال، Encharge به شما کمک می کند جریان های اتوماسیون ایجاد کنید تا بتوانید ایمیل های مناسب را در زمان های مناسب خودکار کنید. نمایه های کاربر ایجاد کنید و حتی ایمیل های خودکار را بر اساس رفتارها و اقدامات انجام شده توسط مشتری، رهبر یا مشتری ارسال کنید.
پیشنهاد مطالعه :
نتیجه گیری استراتژی های فروش و بازاریابی برندهای موفق
استراتژی های فروش و بازاریابی چیزی است که بسیاری از کسب و کارها آن را به اشتراک نمی گذارند. به هر حال، اگر برای آنها خوب کار کند، می تواند برای رقابت خوب کار کند. به همین دلیل، سخت است که بگوییم چه چیزی در موقعیت منحصر به فرد شما برای شما مفید است.
مهم نیست که چه تصمیمی می گیرید و با کدام استراتژی از لیست بالا تصمیم می گیرید، باید برای پاسخگویی به نیازهای مخاطبان هدف شما تطبیق داده شود. کمی بازی کنید، ببینید سرنخهایتان چگونه واکنش نشان میدهند، و مطمئن شوید که به هنگام ورود اطلاعات، در صدر قرار میگیرید. از تغییر اوضاع نترسید!
و مهمتر از همه، مطمئن شوید که ابزار مورد نیاز خود را دارید. میتوانید همین امروز یک نسخه نمایشی با Encharge رزرو کنید تا ببینید چگونه داشتن ابزارهای مناسب تفاوت را ایجاد میکند.
خواننده گرامی شما به چه میزان از روشها و راهکارهای برندهای بزرگ الگوبرداری میکنید؟ برای دریافت اطلاعات بیشتر در این مورد به صفحه مشاوره بازاریابی و فروش مراجعه کنید و یا با ما در تماس باشید
منابع: encharge ، هیئت تحریریه مدیرنو
منبع : hbr