در این درس از مدیران نواندیش به آموزش زبان تجاری میپردازیم. بررسی واژه های مشاور، شریک تجاری و شرکت خصوصی پرداخته و مثالهایی در خصوص سه لغت یادشده ارائه میدهیم.
آموزش زبان تجاری
۱) consultant (مشاور)
تعریف:
یک فرد حرفهای، که به کسب و کارها برای توسعه در زمینهای خاص کمک میکند. یک مشاور خدماتش را به طیف وسیعی از کسب و کارها عرضه میدارد. که برای نمونه میتوان به بخشهایی چون: امنیت اطلاعات. مدیریت. حسابداری. منابع انسانی. بازاریابی. روابط عمومی. علوم مالی. مهندسی و دانش پزشکی اشاره کرد. شناختهشدهترین گونههای مشاور شامل مشاوره فناوری اطلاعات، مشاور مدیریت و روانشناسی میباشد.
مثال:
۱– I did not want to hire anyone full time so I decided to go with a consultant who specializes in the nature of this type of project.
1-من قصد نداشتم فردی را بهصورت تمام وقت استخدام کنم و تصمیم گرفتم که از یک مشاور که در این زمینه متخصص بود، کمک بگیرم.
۲– When you’re unsure of a particular answer, or you would like a second opinion on an idea, you can hire a consultant.
2– وقتیکه شما از پاسخ سؤالی اطمینان ندارید، یا اینکه به دنبال نظر دیگری در مورد یک ایده هستید میتوانید از یک مشاور استفاده کنید.
۳– I hired a consultant to help me improve the workflow in my small business, as well as to help me learn ways to motivate my employees.
3-من یک مشاور استخدام نمودم تا در گردش کار کسب و کار کوچکم و همینطور در انگیزه دهی به کارمندانم به من کمک نماید.
۲) business partner (شریک تجاری)
تعریف:
یک فرد یا شرکت که با شرکت دیگری همکاری میکند. یک شریک تجاری نقش مهمی در مدیریت کسب و کار را بر عهده دارد. این عبارت برای همکاری بین شرکتها نیز به کار میرود. مانند تولید کنندههای کامپیوتر. که با شرکت دیگری در راستای تأمین قطعاتشان همکاری میکنند.
مثال:
۱– I thought they were a really great business partner and would be with us for a long time to come and would work greatly next to us.
1– من تصور میکردم که آنها شریک تجاری فوقالعادهای هستند و میتوانند به مدت طولانی و به نحو احسن با ما کار کنند.
۲– Since I am out of town this week I will call my business partner and let her know to be expecting a package to arrive on Tuesday.
2-چون من این هفته خارج شهر هستم، به شریک تجاریام اطلاع خواهم داد که منتظر بستهای در روز سه شنبه باشد.
۳– Having someone else to start a business with me will mean that as a business partner that I will not need to make major decisions alone.
3-داشتن فردی برای شروع کسب و کار به این معناست که بهعنوان یک شریک تجاری لازم نیست تصمیمات عمده را بهتنهایی بگیرم.
۳) private company (شرکت خصوصی)
تعریف:
شرکتی تجاری که در بخش خصوصی اقتصاد فعالیت دارد. و توسط افراد عادی کنترل و راهبری میشود.
1– Although the opinions of shareholders are a large consideration for many companies, this is a private company and the president can make his own decisions.
1-اگرچه به نظرات سهامداران در اغلب شرکتهای بزرگ توجه میشود، رئیس یک شرکت خصوصی میتواند تمامی تصمیمات را خودش اتخاذ کند.
۲-They were a private company and had a lot of rights over what happened to them and where they would go in the future.
2-آنها یک شرکت خصوصی بودند. و حقوق زیادی درباره آنچه که در مورد آنها رخداده بود و آیندهشان داشتند.
*اگر سؤالی در مورد ۳ لغت توضیح داده شده در این درس دارید. یا لغت جدیدی در متن برایتان نا آشناست. از طریق بخش نظرات با ما در میان بگذارید. تا کارشناسان مجموعه در اسرع وقت توضیحات کامل در اختیارتان قرار دهند.